پیش نمایش
دانلود کتاب آنچه مالی سازی از اقتصاد جهان ربود اثر گریس بلاکلی pdf
امکان بازگشت به سیاستهای پیش از بحران وجود ندارد، چرا که ممکن نیست به زمان پیش از ترکیدن حباب مسکن بازگردیم. هرگز امکان نخواهد داشت که بار دیگر آن میزان بدهی جدید (و بنابراین پول جدید) ایجاد شود. و اقتصاد سیاسی رشد مالیسالار بدون بدهی فزاینده و قیمت فزایندهی داراییها بهتدریج فروخواهد پاشید.
مردم که شاهد کاهش استانداردهای زندگی خود هستند این اندیشه را که منافع آنها در وضعیت موجود بهتر تأمین میشود زیر سؤال میبرند و جوانان با مشاهدهی فروپاشی زیستمحیطی علیه نظام اقتصادیای که آیندهی آنان را قربانی سود کنونی خود میکند میشورند. ما باید با ایجاد ائتلافی انتخاباتی، مسیری برای خروج از این باتلاق اقتصادی ـ سیاسی ترسیم کنیم که کارگران را علیه طبقهی نخبگان متحد سازد:
کسانی که از قِبل کار زندگی میکنند در برابر کسانی که از قِبل ثروت زندگی میکنند. هر تلاشی برای ایجاد تعادل مجدد قدرت و ثروت و گرفتن آن از دستان کمشماران و سپردنش به دستان بیشماران، اگر که صرفاً بر بازتوزیع بنا شود، ناپایدار خواهد بود. خطوط اساسی جنگ اقتصادی بر مالکیت ترسیم میشوند. وقتی تاچر به قدرت رسید، خصوصیسازی ثروت جمعی بریتانیا را آغاز کرد.
وی به منظور تأمین درآمد کوتاهمدت برای افراد با درآمد متوسط، که حمایت انتخاباتی لازم را برای تثبیت ائتلاف او مهیا میساختند، به این اموال آتش زد. همچنین محدودیتهای تحرک سرمایه را زدود تا هر تلاشی برای تغییر این مدل مساوی با فرار سرمایه باشد. تاچر مالیاتها را برای ثروتمندان کم کرد و بر کاهش بار مالیاتی به عنوان درصدی از تولید ناخالص داخلی نظارت داشت…
اما این تغییرات اقتصادی به واسطهی سیاستهای بسیار گستردهتری انجام میگرفت که تعادل قدرت سیاسی و اقتصادی را دگرگون ساخت. مجادلات عظیم دربارهی مالیات و مخارجْ بعدتر و در زمانی پدید آمدند که حزب کارگر جدید تلاش میکرد تا نظام بیثبات و نابرابر را اندکی منصفانهتر جا بزند. ما باید با توسعهی مالکیت دولتی، اجتماعی و کارگری، بر تغییر توازن قدرت از سرمایه به کار تمرکز کنیم.
این امر صرفاً بیانیهای اخلاقی یا سیاسی نیست، بلکه بیانیهای است دربارهی آنچه باید انجام پذیرد. بدون داشتن برنامهای برای اجتماعیسازی ثروت، تناقضات اقتصادی مدل کنونی (از نابرابری تا تغییرات اقلیمی) سر به فلک خواهند کشید. پیکتی نشان داد که گرایش سرمایهداری به سمت رشد سریعتر بازده سرمایه نسبت به بازده نیروی کار است.
سرمایهداری مالیسازیشده این روند را برای مدتی با متورم کردن حباب سوداگرانهی عظیم بدهیمحوری شتاب بخشید که منابع زمین را به تاراج برد و صرفاً مقادیر زیادی ناکارآمدی و هدررفت منابع به بار آورد. مادامیکه ثروت در مالکیت خصوصی اشخاص و دارای توزیعی نابرابر باشد، این الگوها همچنان اقتصاد ما را بیمار خواهند کرد.
آنچه پدیدار خواهد شد جهانی مالیسازی شده و مملو از حبابها، نابرابریهای فزاینده و سطح بدهی دائماً در حال افزایش است که با تخریب زیستمحیطی برای دستیابی به سود همراه خواهد بود. چنین مدلی چندان دوام نخواهد داشت. برخی این مسائل را مثالهای «شکست بازار» میبینند که به واسطهی مداخلهی دولت در عرصههای فرعی اقتصاد قابلحلاند.
تغییر ساختار مالکیت جوابگوی این اشخاص نیست، بلکه باید مقررات و مالیات بر شرکتها اِعمال کرد تا کالاهای اجتماعی و زیستمحیطی را ارتقا دهند. چنین چشماندازی بر این اندیشه بنا شده است که تخریب زیستمحیطی، ظهور انحصارها و نابرابری فزایند
- حجم فایل : 63 مگابایت
- فرمت : pdf (غیر قابل ویرایش)
- تعداد صفحات : 297 ص