فایل ممکن است بخاطر نمایش در سایت بهم ریختگی داشته باشد.
دانلود کتاب در خیابان مینتولاسا اثر میرچا الیاده pdf
چند لحظهای هر دو ساکت بودند. فریما لبخندی زورکی زد و گفت: – فهمیدم، فهمیدم از شما بیاندازه متشکرم. من سعی بر پنهان کردن چیزی ندارم اما فهمیدم به چه چیزی دارید گوشه میزنید. وقتی که اتفاقات آن طور که باید و شاید بازگو نمیشوند، گاهی به نظر متناقض میآیند و پارهای جزئیات یکسره بی ربط مینمایند… برای همین از این به بعد تا بتوانم روشن و صریح مینویسم.
دومیترسکو در حالی که دست دراز میکرد و تکمه زنگ را فشار می داد، گفت: ضمناً، این دیگر به خودت مربوط است. (به چشمان او خیره شد:) چیز دیگری هم بگویم که شاید از جایی دیگر نتوانی باخبر شوی. دارواری هیچ وقت به روسیه نرسید و حتی هواپیمایی که با آن فرار کرد هیچ وقت پیدا نشد. تحقیقات دور و درازی هم به وسیلهٔ روسها و هم توسط مأموران ما در این باره انجام گرفته. فکر کنم مفهوم این را بتوانی درک کنی….
در آن روز فریما تقریباً چیزی ننوشت. مدت درازی دست روی پیشانی گرفته بود و روبه روی کاغذها نشسته بود. ناگهان تصمیم به یادداشت کردن تاریخ ها گرفت: ۱۷۰۰ (آرگیرا)، ۱۸۴۰ (سلیم)، اکتبر ۱۹۱۵ (یوز)، پاییز ۱۹۲۰ (عروسی اوآنا)، ۱۹۲۵-۱۹۱۹ مارینا، دارواری ۱۹۳۰… از نوشتن باز ایستاد و به انبوه اعداد نظر انداخت. سپس با دقت زیاد و وسواس شروع کرد به خط کشیدن روی آنها و هربار قلمش را در جوهر فرو می برد.
از صبح روز بعد دوباره شروع به نوشتن کرد. اما این بار موجز و تا آنجا که میتوانست روشن مینوشت از حوادث ۱۹۱۵-۱۹۱۴ تا ناپدید شدن یوز شروع کرد و سپس با قلمی بی روح و خشک همچون یک گزارش اداری به نوشتن یک سلسله رویدادهایی که با ناپدید شدن پسر خاخام آغاز شد، پرداخت، و همۀ آنها مستقیم و غیر مستقیم رابطهای با خیابان مینتولاسا پیدا میکرد. بعد از یک هفتهای نگهبان او را از خواب بیدار کرد.
با لبخند گفت: بفرمایید ماشین آماده است. بفرمایید برای هواخوری. حدود نیمه شب به خانه ویلایی رسید و آنکا ووگل را پشت میزش یافت که سیگار میکشید و خرواری پرونده پیش رو داشت. روی میز کوچک کنارش دو بطری شامپانی بود. فریاد زد: شب بخیر فریما. بنشین و سیگاری روشن کن. و از روی میزش یک بسته سیگار لاکی استرایک به طرف او دراز کرد.
- حجم فایل : 78 مگابایت
- فرمت : pdf (غیر قابل ویرایش)
- تعداد صفحات : 218 ص