پیش نمایش
دانلود کتاب رفیق اثر خورخه کاستانیدا pdf
زندگیِ «چه» فقط منحصر به قضیه موشکها و سهمیه تولید شکر نمیشد. خانواده «چه» طی این دوران بزرگتر شد؛ و همین طور شهرت و عشق او به جابه جایی مداوم. اولین پسر «چه» در سال ۱۹۶۲ به دنیا آمد. «چه» به یاد همرزم سابقش در سیئرامایسترا، نام این پسر را کامیلو گذاشت. سلیا، سومین دختر «چه»، در سال ۱۹۶۳ متولد شد.
آلئیدا، همسر «چه» که وی را در اغلب سفرهای داخلیاش در کوبا همراهی کرده بود، حالا ترجیح میداد که در خانه بماند. اقامتگاه خانوادگی «چه» در شماره ۷۷۲ خیابان چهل و هفتم، مابین خیابانهای کونیل و تولیپان، گرچه لوکس نبود اما راحت و مناسب به نظر میرسید. این خانه از بچههای قدو نیم «چه»، پر شده بود. کاغذها، کتابها و یک سگِ گله آلمانی عصبانی (بنا به گفته همسایگان). با این حال «چه» اوقات کمی را در این خانه سپری میکرد.
او بیشتر اوقات یا در سفر خارج بود یا در سفر داخل. به قول بزرگ ترین نوه چه گوارا که از مادرش نقل میکند «او هرگز در خانه نبود». «چه» موقعی که در بوئنوس آیرس بود، ترس و نفرت خود را از تشکیل خانواده به سبک بورژوازی ابراز کرده بود. خانواده او در کوبا گرچه از نوع خانواده های بورژوازی نبود، اما شباهت زیادی به اکثر خانوادههای معمولی داشت. «چه» همچنان عاشق مطالعه بود و تا میتوانست کتاب میخواند.
او اوقات فراوانی را صرف نوشتن نامهها، مقالات، رسالات و خاطرات روزانهاش میکرد. «چه» نوشته هایش را با شتابی دیوانه وار چاپ و منتشر میکرد. «چه» مثل سابق، پارسا و ریاضتکش باقی ماند. سخت مراقب بود که به ارزشهای اخلاقی انقلاب پایبند باقی بماند. وی هیچ تمایلی نداشت که از قدرتی که در اختیار دارد به نفع خودش استفاده کند و از امتیازات خاص بهره مند شود. (ص410 )
اما آلئیدا که مثل اغلب کوباییها مجبور بود هر روز در صف دریافت کالاهای ضروری قرار بگیرد و انواع کمبودها را تحمل کند، بعضی وقتها از اتومبیل اداری «چه» و محافظین او استفاده شخصی میکرد. آلئیدا از این طریق در پی به دست آوردن حداقل کالاهای ضروری برای ادامه زندگی خانوادهاش بود اما «چه» این نوع رفتارها را نمیتوانست تحمل کند. او با عصبانیت به همسرش آلئیدا میگفت:
«تو میدانی که این ماشین به حکومت تعلق دارد. این ماشین مال من نیست و تو نمیتوانی از آن استفاده کنی، بنابراین مثل بقیه، سوار اتوبوس شو.» ریکاردو روخو، که برای مدت دو ماه در اوایل سال ۱۹۶۳ در کنار خانواده «چه» زندگی کرده بود، به نقل از آلئیدا و سلیا (مادر چه) میگوید که «چه» از مقام و موقعیت خود فقط برای دریافت حداقل چیزهای ضروری استفاده میکرد. خانهای که وی در آن میزیست یک ویلای مصادرهای بود که صاحبش به خارج گریخته بود.
این ویلا کاملاً خالی بود. «چه» میتوانست با هدایایی که طی سفرهای متعدد خارجیاش دریافت کرده بود خانهاش را پر کند. اما او همه این هدایا را که طیف گستردهای از اشیای هنری تا لوازم الکتریکی را شامل میشد به نهادهای حکومتی بخشید. دغدغه اصلی «چه» طی دوران مذکور، فراسوی فعالیتهای سیاسی و حکومتیاش، برافروختن آتش انقلاب در آمریکای لاتین و آفریقا بود. (ص411 )
نگرانی اصلی «چه» در پی بحران موشکی، تاثیرات نامطلوبِ ناشی از تسلیم شوروی بر روی مابقی آمریکای لاتین بود. این نگرانی به دلیل دغدغه رو به رشد «چه» – از حیث تئوریک، سیاسی و شخصی – در خصوصِ تنها هدفش بود: باز تولید و تکرار الگوی کوبایی انقلاب در دیگر مناطق آمریکای لاتین، با توسل به همه وسایل موجود و به هر بهایی.
«چه» در مقالهای که در سال ۱۹۶۱ نوشت، یک شالوده نظری برای اجرای هدف فوق ارایه کرده بود. او در این مقاله ابتدا به اختصار، خصوصیات منحصر بفرد انقلاب کوبا در آمریکای لاتین را شرح داده بود: شخصیت و «نیروی بنیان کن» فیدل کاسترو و شیوهای که «امپریالیسم» را غافلگیر کرد. وی سپس مجموعهای از شرایطی را که به نظرش در آمریکای لاتین مشترک و (یا) دائمی بود، برشمرده بود
- حجم فایل : 210 مگابایت
- فرمت : pdf (غیر قابل ویرایش)
- تعداد صفحات : 877 ص