فایل ممکن است بخاطر نمایش در سایت بهم ریختگی داشته باشد.
دانلود کتاب رگ و ریشه اثر جان فانته pdf
توی شرکت ماهی تویو موفق نبودم. پیش خودم شرمنده شدم. نمیتوانستم جمعش کنم. کارش برایم سنگین بود. توی هجده سالگی، در آخرین سال دبیرستان وزنم دوروبر هفتاد و پنج کیلو بود، هیکل دار نبودم اما مرد توپر خپلی بودم با عضلات سفت و پاهای قوی یک هافبک سرسخت یک بیسبال باز تروفرز توی کنسروسازی بازی دیگری در جریان بود. فیلیپینی های لاغر و مکزیکیهای خستگی ناپذیر ادایم را در می آوردند و من شرمنده بودم و بیهوده به خودم شلاق میزدم.
آنها گونیهای پنجاه کیلویی سنگ نمک را به راحتی بلند می کردند اما من با صورتی کبود تلوتلو میخوردم و گونیها از دستم سر میخورد وقتی هنهن کنان استراحت می کردم آنها بی وقفه یخ خرد شده را با بیل جابه جا میکردند رئیسم جولیو در سکوت تماشا میکرد و چیزی نمی گ گفت. بقیه مردها هم نگاه می کردند اما وانمود میکردند نمیبینند منتظر فاجعه بودند، منتظر بودند شکست را بپذیرم حتی کولتی هم سروکله اش پیدا شد از توی درگاهی کارها را تماشا میکرد لحظه ای نگاه میکرد و بعد میرفت.
روزی رسید که باید چندین و چند تن یخ را از انبار کشتی نیمه غرق شده مخصوص حمل ماهی تن خالی می کردیم ما با پوتین دو روز در آب یخ شلپ شلپ میکردیم من دست نگه داشتم تا روی یک کپه از گونیها استراحت کنم اما خوابم برد جولیو بیدارم کرد کار تمام شده بود و یخ از بین رفته بود سردم بود و می لرزیدم. کولتی میخواست ببیندم. یک چک دستم داد و گفت: «اخراجی» دو هفته و دو روز در شرکت ماهی تویو بودم مبلغ چک به اندازه سه هفته کار بود. کولتی گفت: یه انعام کوچولو حالا چی؟
من که نمیتوانستم کود ماهی را جابه جا کنم کجای دنیا جایم بود؟ زندگی دیگری را به یاد آوردم آن ساعتهای مقدسی را که با داستایفسکی گذرانده بودم و فهمیدم دیگر نمیشود آن شکلی بود. سرایداری چطور بود؟ یک تنباکوفروشی نُقلی؟ پیش خدمتی کردن؟ پدربزرگم پدر پدرم در آبروتزی چاقو تیز کنی دوره گرد بود تقدیر من هم این بود؟ یکهو دلم خواست بروم ،خانه به خانه پدری ام به آغوش مادرم و سوپ سبزیجاتش به تخت قدیمیام دلم خواست بروم آنجا و تا آخر عمر رویش دراز بکشم اما غیرممکن بود. چطور می توانستم توی چشمهایشان نگاه کنم؟
- حجم فایل : 41 مگابایت
- فرمت : pdf (غیر قابل ویرایش)
- تعداد صفحات : 179 ص