دانلود کتاب شب ترمیدور اثر ژاک شابان Pdf
تا حالا شده وسط یه شب تابستونی، گرمای هوا عجیبتر از همیشه بهنظرت بیاد؟ نه بخاطر دما… بهخاطر فضا.
همهچی آرومه، ولی حس میکنی قراره یه چیزی بشکنه.
کتاب «شب ترمیدور» دقیقاً همین حس رو توی دل تاریخ کاشته. یه شب که بهظاهر گذرا بود، ولی زیر پوست انقلاب، همهچی رو عوض کرد.
نویسنده کیه و چرا این کتاب مهمه؟
ژاک شابان؛ مورخی که سراغ جاهای خاموش تاریخ میره
او از اون تاریخنویسها نیست که با عدد و سند خشک پیش بره. شابان دنبال لحظهست؛
لحظهای که کسی چیزی نمیگه، ولی همهچی داره عوض میشه.
و شب ترمیدور، دقیقاً همون لحظهست.
چرا شب ترمیدور هنوز مهمه؟
چون انقلاب فرانسه فقط با شعارهاش زنده نموند؛ با سقوط آدمهایی مثل روبسپیر زنده موند.
اینجا داستان روبسپیره. ولی نه روبسپیر قهرمان.
روبسپیری که توسط همون دستگاهی بلعیده میشه که خودش ساخته.
داستان از کجا شروع میشه؟
یه شب داغ، یه مجمع خسته، و سکوتی که سنگینه
روبسپیر هنوز همون آدم قبله. همون حرفا، همون شعارها. ولی یه چیزی فرق کرده: نگاه مردم.
هیچکس دیگه بهش گوش نمیده.
و همون شب، یکی شروع میکنه به اعتراض. یکی دیگه تأیید میکنه.
و انگار تو یه لحظه، همه تصمیم میگیرن: تمومش کنیم.
روبسپیر تنها میمونه
اون شب، روبسپیر از پشت تریبون به یه مشت چهرهی سرد نگاه میکنه.
نه فریادی، نه درگیری.
فقط سکوت، امضا، رأی.
و صبح، دستبند. عصر، گیوتین.
این کتاب فقط دربارهی سقوط یه آدم نیست
سقوط یک ایده؛ وقتی انقلاب، خودش رو میبلعه
شابان نشون میده که «شب ترمیدور» فقط پایان روبسپیر نبود؛
بلکه پایان دورهای بود که در اون مردم فکر میکردن «خشونت، لازمهی آزادیه».
از فرداش، ترس نشست جای اطمینان. شک جای اعتماد.
و انقلاب، دیگه اون چیزی نبود که روز اول بوده.
چند تصویر فراموشنشدنی از متن
متن سخنرانیای که خونده نشد
روبسپیر با دست لرزون یادداشتهاشو بالا گرفت… ولی کسی نگاه نکرد.
مثل یه بازیگر که وسط صحنه تنها مونده، ولی پرده بالا رفته.
زنگ ناقوس، صدای سقوط
ناقوسهایی که قرار بود آزادی رو اعلام کنن، اینبار فقط یه معنی داشتن: پایان.
هیچکس داد نزد. ولی همه فهمیدن.
این کتاب برای کیه؟
اگر از روایت خشک تاریخی خوشت نمیاد…
و دنبال اینی که بفهمی تاریخ چهجوری اتفاق میافته، نه فقط چی شد و کی کشته شد،
این کتاب برات ساخته شده.
اگه بهت گفتهن انقلاب همیشه قهرمان داره، این کتاب میگه: گاهی قهرمان، قربانیه.
چند نکتهی زنده از دل کتاب
قدرت، حافظه نداره
همونهایی که روبسپیر رو بالا بردن، خیلی راحت انداختنش پایین.
توی سیاست، گذشته اهمیت نداره؛ فقط این لحظه مهمه.
تندروها زودتر میسوزن
روبسپیر که روزی اعدام رو ابزار آزادی میدونست، خودش زیر همون تیغه خوابید.
قدرت، چرخ دندهست. تو رو هم میجوه، اگه وسطش بمونی.
انقلاب بدون مهار، آدم نمیسازه؛ آدم میبلعه
آزادی، برابری، برادری؟ فقط تا وقتی معنا دارن که آدمها، «آدم» بمونن.
و شب ترمیدور لحظهایه که همین معناها ریختن زمین.
جملاتی که هنوز تو گوشم زنگ میزنن
«عدالت، وقتی تنهاتره که صدا داره ولی گوش نه.»
«روبسپیر، خودش زخم انقلاب بود؛ نه قهرمانش.»
«تاریخ، همیشه فریاد نمیزنه؛ بعضی وقتا فقط یه در بستهست.»
«شب ترمیدور، شبی بود که هیچکس قهرمان نبود. فقط زنده موندن مهم شد.»
چی ازش میمونه؟
کتابی که تاریخ رو داد نمیزنه؛ فقط نشونت میده سکوتها چی میگن.
کتابی که یادآوری میکنه خطر، همیشه از بیرون نمیاد؛ گاهی تو خود انقلابه.
و شاید مهمترین چیز این باشه که:
هیچ قدرتی ابدی نیست، حتی اونی که فکر میکنی عدالت رو فریاد میزنه.
- حجم فایل : 46 مگابایت
- فرمت : pdf (غیر قابل ویرایش)
- تعداد صفحات : 328 ص