پیش نمایش
دانلود کتاب شنای شبانه اثر مگان گلدین pdf
بعد از اتمام جلسهی صبح دادگاه، ریچل به سرعت از آنجا رمید. دادگاه بیش از حد انتظار طول کشیده بود و ریچل بیست دقیقه بیش از حد مجاز در خیابان پارک کرده بود. او به نبش خیابان، همان جایی که ماشینش را پارک کرده بود، رفت و برگه جریمهای را دید که زیر برف پاککن ماشینش تکان تکان می خورد؛ لحظهای دلواپس شد.
جلوتر که رفت، متوجه شد که کاغذ برگ جریمه نیست. یادداشت دیگری از سوی هانا بود. به در ماشینش تکیه داد و نامه را خواند. نامه را که تمام کرد، در عوض گذاشتن پول در پارکومتر و برگشتن به دادگاه سوار ماشین شد و دور شد. موقع رانندگی به روال هر روز، برای مبادلهٔ اخبار کاری شماره پیت را گرفت. پیت گوشی را برداشت. صدایش خسته به نظر میرسید.
روز گذشته از بیمارستان به خانه برگشته بود و داشت خودش را با دوز پایین داروهای مسکن وفق میداد. ریچل پرسید: «پیت، چی شده؟ ناراحت به نظر میای. حالت خوب نیست؟» «دارم نظرهایی که مردم در شبکه های اجتماعی گذاشتهن میخونم. اونقدرها که بگی خوب نیست.» «منظورت چیه؟» تا به حال یه همچین واکنش دوگانهای ندیده بودم.
بعضی از شنوندهها بهت پریدهن. به نظرشون تو داری قربانی رو سرزنش میکنی و خیلی راحت از کنار اسکات بلیر میگذری. بعضیهای دیگهشون هم تو رو به جانبداری از کِلی متهم کردن. دارن متهمت میکنن به اینکه اسکات رو ول کردی به امان خدا.»
ریچل گفت: «مسخره است. من باید به هر دو جنبه ماجرا بپردازم. مگه هدف همین نیست؟ مگه هدف واقعبین بودن نیست؟» پیت گفت: «واقع بینی رو که خدا بیامرزدش. خواب دیدی خیر باشه، ریچ این روزها هر کی واسه خودش یه نظری داره. حالا چه بفهمه چی میگه چه نفهمه. معمولاً هم دومی درسته. حالا هم تیرشون تو رو نشونه رفته»
- حجم فایل : 85 مگابایت
- فرمت : pdf (غیر قابل ویرایش)
- تعداد صفحات : 380 ص