فایل ممکن است بخاطر نمایش در سایت بهم ریختگی داشته باشد.
دانلود کتاب فرشته تاریکی اثر تيلی بگشاو pdf
وقتی به هتل رسیدند و لیزا حمام کرد و ساندویچی خورد، احساس کرد به قدر کافی آرام شده است و می تواند در مورد بازجویی سربازرس لیو با من صحبت کند. او گفت: «سربازرس اطلاعات جدیدی داشت. حتما با جویس چان حرف زده. حتما او را ترسانده و وادارش کرده حرف بزند.» جويس چان کیست؟» «سر خدمتکار خانه ی خیابان پراسپکت. او تنها کسی است که می تواند این فکر را که من دوستی داشتم، به سر لیو انداخته باشد.» مت صحبت هایش با دنی مک گوایر را به خاطر آورد و در دل گفت: پس این شایعه از اینجا شروع شده.
خدمتکار خبیث و شایعه ساز!» الیزا که وحشت زده به نظر می رسید، جواب داد: «اوه نه! خانم چان زنی دوست داشتنی است. او هرگز دانسته به من صدمه نمی زند.» «پس چرا چنین چیزی گفته؟» «چون ترسیده بوده، و چون این حرف درست است.» «مت، من کاملا با تو صادق نبودم. می خواستم بگویم، ولی نمی دانستم از کجا شروع کنم.» مت گفت: «اشکالی ندارد.» او خودش هم با لیزا صادق نبود. لیزا هنوز از ارتباط او با دنی مک گوایر و اینترپل چیزی نمی دانست و خبر نداشت یک جاسوس پلیس را به زندگی اش راه داده است. اگر این خیانت به اعتماد نبود، پس چه چیز خیانت بود؟
الیزا با حالتی عصبی برای مت تعریف کرد که مرد جوانی را می شناخته ولی هرگز عاشقش نبوده است. «وقتی با مایلز آشنا شدم، با اینکه خیلی از من مسن تر بود، مهربان و بااحساس بود. اما بعد از ازدواج همه چیز تغییر کرد. او هنوز هم مهربان بود ولی در ذهنش مرا به عرش اعلا رسانده بود. انگار موجودی بودم دست نیافتنی. من تبدیل شدم به بتی تنها و منزوی. به دوستی احتیاج داشتم تا مونس تنهایی هایم شود. حالا از من متنفری؟» مت جواب داد: «من هرگز نمی توانم از تو متنفر باشم.» این حرف را نزن.
- حجم فایل : 105 مگابایت
- فرمت : pdf (غیر قابل ویرایش)
- تعداد صفحات : 248 ص