پیش نمایش
دانلود کتاب قاره ی مرده (رویدادنگاری شهر گرسنه 2) اثر فیلیپ ریو pdf
یک هفته گذشت؛ بعد هفتهای دیگر و هفتهای دیگر. آنکوریج به سمت غرب چرخید و آهسته آهسته در امتداد لبهی شمالی گرینلند پیش میرفت. سورتمه های تجسس را جلوتر فرستاده بودند تا به صدای یخ گوش کنند. هیچ شهری قبلاً از این مسیر نیامده بود و دوشیزه پای هم به نقشه هایش اطمینان نداشت. فریا هم احساس میکرد گویی در قلمرویی ناشناخته گم شده است. چرا این قدر شوربخت بود؟
چطور همه چیز خراب شده بود، درست وقتی که به نظر میرسید همه چیز بر وفق مراد است؟ نمیتوانست درک کند چرا تام او را نمیخواست. با آستینش دایرهای را روی غبار آینهی اتاق رختکن پاک کرد تا بازتاب صورتش را ببیند و با خودش فکر کرد «محاله هنوز دلتنگ هستر باشه. محاله اون رو به من ترجیح بده.» گاهی اوقات که از دلسوزی به حال خودش به گریه میافتاد، نقشه های پیچیدهای از خودش اختراع میکرد تا دوباره تام را تصاحب کند.
گاهی اوقات خشمگین میشد و پای کوبان در راهروهای خاک گرفته قصر راه میرفت و همهی حرفهایی را که باید هنگام دعوا به تام میزد، زیر لب غرغر میکرد. یک یا دو مرتبه هم به این فکر کرد آیا میتواند دستور دهد او را به خاطر خیانت گردن بزنند یا نه؛ اما جلاد آنکوریج (مرد محترم پیری که مقامش صرفاً تشریفاتی بود) مرده بود و فریا شک داشت اسمیو حتی بتواند تبر را بلند کند. (ص227)
تام از اتاق مجللش در کاخ زمستانی، به آپارتمانی متروکه در ساختمانی بزرگ و خالی، واقع در راسموسن پراسپکت و نه چندان دور از بندر هوایی نقل مکان کرده بود. بدون ووندرکامر یا کتابخانهی شهربانو که حواسش را پرت کند با حسرت اینکه چطور هستر را برگرداند یا حداقل بفهمد کجا رفته است، روزهایش را صرف تأسف خوردن به حال خودش میکرد. هیچ راهی برای ترک آنکوریج وجود نداشت؛ هیچ شکی در این نبود.
از بس به آقای آکیوک اصرار کرده بود گراکولوس را برای مسافرت دوربرد تنظیم کند، مرد بیچاره را به ستوه آورده بود؛ اما گراکولوس فقط یدک کش بود و هیچوقت بیشتر از پانصد متر از بندر هوایی دور نشده بود. آقای آکیوک مدعی بود حتی اگر تام بخواهد آن را به سمت شرق ببرد، سوار کردن مخازن سوخت بزرگتر مورد نیازش روی آن غیرممکن است. رئیس بندر اضافه کرد: «وانگهی، میخوای اونها رو با چی پر کنی؟ سطح سوخت مخازن بندر رو بررسی کردم
- حجم فایل : 60 مگابایت
- فرمت : pdf (غیر قابل ویرایش)
- تعداد صفحات : 304 ص