پیش نمایش
دانلود کتاب نیچه و فلسفه اثر ژیل دلوز pdf
در دو بخش پیش چنان سخن گفتیم که گویی فرهنگ از پیشاتاریخ به پسا تاریخ میرود. فرهنگ را چونان کنشگریای نوعی نگریستیم که از رهگذرِ یک کارِ پیشاتاریخی طولانی، به فرد در مقام فرآوردهی پساتاریخیاش میرسد. و درواقع، این ذاتِ فرهنگ است، در تطابق با فرادستی نیروهای کنشگر بر نیروهای واکنشگر. اما نکتهای مهم را نادیده گرفتهایم: پیروزی نیروهای فرودست و واکنشگر.
تاریخ را نادیده گرفتهایم. در بابِ فرهنگ هم، باید بگوییم دیرزمانی است که ناپدید شده و هم اینکه هنوز آغاز نشده است. کنشگری نوعی در تاریکی گذشته گم شده است، همان گونه که فرآوردهاش در تاریکی آینده. فرهنگ در تاریخ، اسیرِ نیروهای بیگانهای با طبیعتی یکسر متفاوت، معنایی بس متفاوت از ماهیت خاصش پیدا میکند. کنشگری نوعی در تاریخ هم بسته جدایی ناپذیر حرکتی است که طبیعت این کنشگری و فرآوردهاش را قلب میکند.
تاریخ خودِ این قلبِ طبیعت است، تاریخ با «تباهی فرهنگ» در میآمیزد. تاریخ به جای کنشگری نوعی، نژادها و اقوام و طبقات و کلیساها و دولتها را به ما عرضه میکند. سازمانهای اجتماعی و مجامع و جماعت هایی با سرشتِ واکنشگر، به کنشگری نوعی پیوند زده میشوند، انگل هایی که این کنشگری را میپوشانند و میبلعند. نیروهای واکنشگر به مدد کنشگری نوعی که خود حرکتش را تحریف میکنند، گروهها را شکل میدهند، آنچه نیچه «رمه»ها میخواند.
تاریخ به جای عدالت و فرایند خود ویرانگریاش جوامعی را به ما عرضه میکند که نمیخواهند زوال یابند و هیچ چیز برتر از قوانین خود تخیل نمیکنند. کدام دولت به پند زرتشت گوش خواهد سپرد: «بگذار سرنگون شوی». قانون در تاریخ با محتوایی که آن را تعین میبخشد خلط میشود، محتوایی که قانون را انباشته میکند و نمیگذارد ناپدید شود، مگر برای انباشته شدن با محتوایی دیگر، محتوایی احمقانهتر و سنگینتر. (ص220)
تاریخ به جای فرد فرمانفرما به منزلهی فرآورده فرهنگ، فرآورده خاص خود را به ما عرضه میکند، انسان اهلی را، موجودی که در او تاریخ جهت و معنای مشهور خود را پیدا میکند: «ناقص الخلقهی والا»، «حیوانِ گلهزی، موجودِ رامِ بیمارناکِ حقیر، اروپایی امروز». تاریخ تمامی خشونتِ فرهنگ را همچون مایملک مشروع اقوام، دولتها و کلیساها به ما عرضه میکند، همچون بیان نیرویشان. و درواقع، همهی فرایندهای تربیت به کار میروند. اما برعکس، منحرف، واژگونه.
اخلاقیات و دولت و کلیسا همچنان کارو بارِ گزینش را به عهده دارند و عرصهی ظهور نظریاتِ سلسله مراتباند. در احمقانه ترین قوانین و کوته نظرترین جماعات نیز مسئله همچنان تربیت انسان و به خدمت گماشتن نیروهای واکنشگر اوست. اما گماشتن آنها به خدمتِ چه چیزی؟ تحقق کدام تربیت، کدام گزینش؟ از فرایندهای تربیت بهره میگیرند اما برای تبدیل کردنِ انسان به حیوانِ گلهزی، به موجود رام و اهلی. (ص221)
از فرایندهای گزینش بهره میگیرند، اما برای از پا درآوردن نیرومندان، برای دستچین کردن ضعیفان و رنجبران و بردگان. گزینش و سلسله مراتب واژگون میشوند. گزینش به ضد آن چیزی تبدیل میشود که از دیدگاه کنشگری بود؛ اکنون دیگر چیزی نیست جز وسیلهای برای حفظ، سازماندهی و تکثیر زندگی واکنش گرانه. به این ترتیب تاریخ همچون عملی ظاهر میشود که با آن نیروهای واکنشگر بر فرهنگ چیره میشوند…
و یا آن را به نفع خود منحرف میکنند. پیروزی نیروهای واکنشگر نه تصادفی در تاریخ، بلکه اصل و معنای «تاریخ جهانی» است. در آثار نیچه، این ایدهی تباهی فرهنگ، جایگاهی اساسی دارد: این ایده، در نبرد نیچه برضد فلسفهی تاریخ و دیالکتیک به کار میرود. این ایده القاگرِ ناامیدی نیچه است: فرهنگ از «یونانی» به «آلمانی» بدل میشود… نیچه از تأملات نابهنگام به بعد میکوشد توضیح دهد که چرا و چگونه فرهنگ به
- فرمت : pdf (غیر قابل ویرایش)
- تعداد صفحات : 409 ص