فایل ممکن است بخاطر نمایش در سایت بهم ریختگی داشته باشد.
دانلود کتاب هوای قطبی اثر شروود آندرسن ، كاواباتا ياسوناری ، حنیف قریشی ، فرناندو سورنتینو ، ساندرا سی سنرز ، استیون دیکسون ، دیان گلانسی ، گور ویدال ، آلیس اینگرام ، الیس وکر ، هاینریش بل ، نادین گوردیمر ، آنتونیو دی بندکو ، ایساک بابل ، آدلید کسلی هیفورد pdf
دوستان عزیز، زن دارد در رؤیاهایش خودش را به این طرف و آن طرف دنیا میکشد. دختری کوچک که ردای سفیدِ بلند و روبندهی مادرش را پوشیده است، خمیده و تا کمر بلند شده وسط کاسهای از باتلاقی شنی، در سمت ایوان جلویی خانهاش مردی کنارش ایستاده است، مردی که با سر و صدای اتومبیلهایی که از بزرگراه میگذرند، پیوند خورده است. ما در اینجا گرده آمده ایم.
زن مثل بذر پنبهی سنگین شدهای، در آخرین لحظهها با انگشتهایش شاخههای کوچک و برگهای خشکیده را جابهجا میکند. میداند که این یک پاکسازی شتابزده است و میداند که مرد از شهر میسیسیپی خوشش نمی آید، به خاطر مردانش که در باغچه خانهشان سرشان را به احترام تکان میدهند و زنهایش که آگاهانه انتظار میکشند و بچه هایش که به خاطر آموزش خدای ساختگی از شیطنت به دورند.
مرد به پشت سر آنها و سرنشینهای اتومبیلها خیره شده است، صورتهای سفیدی که به امید روزهای بعد از عروسی، روستاییاند، و مثل سگی که پارس میکند، دماغشان را تیز کردهاند. در نظر مرد اینها عروسی را غضب کرده اند. بلی، خانهی بزرگ. این چیزی است که سیاه پوستان دهکده دوست دارند. فکر میکند اصلاً سهتا بچه ندارد. با فشاری که بر گلهای توی دستش میآورد، راه نفس کشیدن سه، چهار، پنج سالی را بند میآورد.
در عوض شرمنده است و از خرافه پرستی خودش میترسد. برای اولین بار به چشمان کشیش نگاه میکند که با محبت به چشمانش زل زده است. انگار که واقعاً ایمان دارد که کشیش مرد خداست. در تصور زن، خدا کودکِ کوچکِ سیاه پوستی است که با شرم و حيا ردای کشیش را در دست گرفته است. زن به ریسمانها فکر میکند، به زنجیرها، دست بندها و دین و ایمان مرد. به محل عبادتش.
ممکن است از او بخواهند تا از آنجا فاصله بگیرد و روسری سر بکند. در شیکاگو وقتی او به فکر دود بود، مرد دربارهی خاکستر حرف میزد. حرفهایی که پیش از آن در پاثرین نشنیده بود. در باغچهی جلوی خانه خودش، بالای سر همسایههای پاکش، ذرههای شناوری میدید
- حجم فایل : 57 مگابایت
- فرمت : pdf (غیر قابل ویرایش)
- تعداد صفحات : 125 ص