فایل ممکن است بخاطر نمایش در سایت بهم ریختگی داشته باشد.
دانلود کتاب کارهای کوچک اما بزرگ اثر جودی پیکولت pdf
آدیسا از بازویم میگیرد و بلندم می کند. آرام از مددکار تشکر میکنم و از دفترش بیرون می آییم. وقتی به اندازه کافی از دفترش دور میشویم، کنار یک گلدان روبروی آسانسور می ایستیم، آدیسا رو به من میکند و میگوید «بگو ببینم… زیاد هم بدک نبود هان؟» او دوباره به حالت طبیعی خود بازگشته است. او را کنار میکشم و میگویم «چه مرگت شده بود؟ این کولی بازیا چیه که در آوردی؟» «همین آدم کولی پولی که نیاز داشتی رو برات به دست آورد… بعدا ازم تشکر می کنی»
سرکارگر من، دختری به اسم ناندی است و من از نظر سنی جای مادرش هستم. به من توضیحات لازم را میگوید «خب در کل پنج بخش داریم: صندوقدار، سفارش گیر، سفارش گیر قهوه، تحویلدار و گارسون. کارکنان دیگه ای هم هستند که غذا رو آماده میکنن…» به دنبال او میروم و در راه لباس کارم را که بر چسب پشت یقه اش کمی اذیت میکند، در تن صاف میکنم. در حال حاضر کاری را انتخاب کرده ام که شیفت هشت ساعته دارد.
به همراه سی دقیقه وقت استراحت و حقوق پایین و البته یک وعده غذایی مجانی. پس از این که تمام شغل های موقتی اداره کاریابی را زیر و رو کردم، در آخر در مک دونالد پذیرفته شدم. به آنها گفته بودم موقتا کارم را کنار گذاشته ام تا مادر شوم. حتی اسم پرستار را هم به میان نیاوردم، چون میخواستم هرجور شده برای نپذیرفتن بخش از حقوق و مزایای اداره بیکاری، جایی استخدام شوم.
برای سلامت روحی ام هم که شده باید این باور را به خود میدادم که هنوز تا حدودی می توانم از عهده خود و پسرم بربیایم. وقتی مدیر رستوران برای موافقت با درخواستم زنگ زده بود از من خواست، به دلیل کمبود نیرو، در صورت امکان در اسرع وقت کارم را شروع کنم. این بود که یک یادداشت روی اوپن آشپزخانه برای ادیسون گذاشتم و در آن گفتم میخواهم غافلگیرش کنم. سپس با اتوبوس به مرکز شهر رفتم. ناندی دارد دیگر توضیحات را میدهد:
«سرخ کردنیها رو توی دستگاه سرخ کن میریزیم. سه تا سایز مختلف، براساس میزان شلوغی رستوران، برای سبدهای سرخ کن اینجا هست. یه تایمر هم اینجاست که وقتی سبد رو داخل میکنی، باید دکمه اش رو فشار بدی.
- حجم فایل : 97 مگابایت
- فرمت : pdf (غیر قابل ویرایش)
- تعداد صفحات : 541 ص