فایل ممکن است بخاطر نمایش در سایت بهم ریختگی داشته باشد.
دانلود کتاب کنسرت طبل های غمگین اثر جردن ساننبلیک pdf
روز دوشنبه وقتی منتظر اتوبوس بودم متوجه واقعیت ترسناکی شدم مردم می خواستند بپرسند که چرا مامانم جمعه شب از وسط مراسم من را کشیده بیرون وقتی اتوبوس توی ایستگاه نگه داشت، این حقیقت را پذیرفته بودم که تا سوار بشوم همه چشمها فوراً میچرخند سمت جلوی اتوبوس و دوخته میشوند به من. البته این زل زدن بی رحمانه اقتضای حس کنجکاوی فراوان در سنین نوجوانی است با این حال هیچ کس حتی سرش را هم به سمتم برنگرداند. رنه آلبرت درست قبل از من دوید و سوار شد و خب اگر پشت سر رنه آلبرت راه بروی کسی به تو چندان توجهی نمی کند.
حتی اگر یک میکی موس قدبلند دومتری هم خودش را بین ما جا میداد همه فقط مدل جدید موهای رنه آلبرت را می دیدند یا دستبند بزرگ دلربایی که بیف بعد از مراسم به او هدیه داده بود. به خاطر همین مشکلی برای من پیش نیامد تنهایی نشستم روی یک صندلی و کله ام را یک جورهایی فرو کردم توی سوئیشرتم حالت دفاعی بی معنی و احمقانه ای بود درست مثل زمانی که یک لاک پشت وقتی قطار با سرعت می آید ،سمتش میرود توی لاکش آنت برای من حکم همان قطار را داشت آمد پیشم و هیچ توجهی به این نداشت که دارم سعی میکنم بروم زیر صندلی و توی قسمت نگهداری چمدان ها پنهان شوم.
سلام استیون چطوری؟ کل آخر هفته نگرانت بودم توی خونه تون همه چی رو به راهه؟ مامانم گفت پریروز دیده کلی بادکنک که روشون نوشته با آرزوی بهبودی بسته شده بوده به صندوق پستی تون نکنه افتادی توی دردسری چیزی؟ مامان و بابات فهمیده ان هفته پیش کلاس ریاضی رو پیچوندی؟ اگه اینطوره خیلی متأسفم. تقصیر من بود اگه بخوای بهشون میگم این…. «آنت! اصلاً ماجرا مربوط به تو نیست به موضوع خانوادگیه.
من خوبم. من خوبم.» پس عصبانی نیستی؟ واسه اون ماجرای… «گفتم خوبم.» «باشه. فقط سؤال کردم جديداً خیلی عوض شدی.» من جديداً عوض نشدم.» «چرا شدی دیگه اصلاً تکالیفت رو انجام نمیدی کل روز حواست پرته مگه اینکه توی گروه موسیقی باشی. نصف وقتهایی که سعی میکنم باهات حرف بزنم هم سرم داد میکشی این جوریه؟ پس اگه این قدر عوض شدم چرا هیچ کس دیگه چیزی متوجه نشده؟
- حجم فایل : 37 مگابایت
- فرمت : pdf (غیر قابل ویرایش)
- تعداد صفحات : 157 ص