فایل ممکن است بخاطر نمایش در سایت بهم ریختگی داشته باشد.
دانلود کتاب استخوان مردگان را شخم بزن اثر اولگا توکارچوک pdf
بسیاری از مردم این محله دندان های بسیار خاصی داشتند، انگار همگی از یک خانواده بودند با ژنهای مشابه و یا شاید طالع بینی های یکسان. به خصوص آنهایی که پیرتر بودند، دندانهایشان بلند و باریک بود و ته رنگ آبی داشت. دندان هایشان عجیب بود. البته قبلاً یک تئوری هم در این رابطه داشتم؛ شنیده بودم که در زیر این فلات، شکاف های عمیقی از اورانیوم وجود داشت و همان طور که همه میدانند اورانیوم باعث ایجاد ناهنجاری های مختلفی می شود.
البته حالا دیگر میدانستم که آن دندانهای عجیب دندانهای مصنوعی ای بودند که دندان پزشک میساخت و به نوعی علامت تجاری و نشان کاری او بودند. هنر او مانند هر هنرمند دیگری منحصر به فرد بود. از نظر من اگر کاری که او انجام میداد قانونی بود میتوانست یک جاذبه گردشگری برای دره کودتسکو باشد، بدبختانه، چند سال پیش به دلیل سوء مصرف مشروبات الکلی مجوز انجام فعالیت حرفه ای او را گرفتند.
البته عجیب است که ضعف بینایی دلیلی برای باطل کردن مجوز کسب و کار یک دندان پزشک به حساب نمی آید. این مشکل میتواند خطر بیشتری برای بیمار داشته باشد. بخصوص اینکه دندان پزشک عینک ضخیمی به چشم میزد و یکی از عدسی های عینکش را با چسب نواری در جایش چسبانده بود. آن روز، او مشغول تراشیدن دندان یک آقایی بود. تشخیص ویژگیهای چهره بیمار برایم دشوار بود زیرا او داشت از درد به خودش میپیچید و فقط خیلی کم آن هم تحت تأثیر مصرف الکل بی حس شده بود.
دندان پزشک بیمارانش را با الکل بی حس میکرد. سروصدای وحشتناک مته داشت ذهنم را سوراخ میکرد و هولناکترین خاطرات دوران کودکی را برایم زنده می کرد. سلامی کردم و گفتم: «اوضاع چطوره؟» دندان پزشک برای جواب دادن نیشش تا بناگوش باز کرد و مرا به یاد آن ضرب المثلی انداخت که میگوید اگر دکتری اول خودت را معالجه کن و بعد گفت:
«قابل تحمله. خیلی وقته به اینجا نیامده اید. فکر میکنم آخرین باری که همدیگر را دیدم وقتی بود که داشتید به دنبال…» من حرفش را قطع کردم: «بله بله امکان نداشت بتونم در زمستان این همه راه را تا اینجا بیایم.
- حجم فایل : 70 مگابایت
- فرمت : pdf (غیر قابل ویرایش)
- تعداد صفحات : 294 ص