فایل ممکن است بخاطر نمایش در سایت بهم ریختگی داشته باشد.
دانلود کتاب امروز بشریت اثر سید مهدی شجاعی pdf
« آقای وکیل مدافع! خونتان را بی جهت کثیف می کنید. من محکوم شوم یا تبرئه، شما یک اندازه پول می گیرید. پس بگذارید من حرف هایم را بزنم. در مورد وکلا این نکته را هم اضافه کنم که، کاری که انجام می دهند، الحق کار مشکلی است. تسلّط بر زیر و بم و چم و خمِ قوانین، کار ساده ای نیست؛ تسلّطی که بتواند مواد و تبصره های به این خشکی را هر لحظه به سمتی خم کند و گاهی از یک قانون ثابت، در دو موقعیت متفاوت دو نتیجه متضاد بگیرد. ولی علّت اینکه این آخرین بار را اجازه ندادم که وکیلم صحبت کند این بود که قصد تبرئه شدن نداشتم.
فکر کردم حقیقت اگر روشن شود، بهتر از این است که من تبرئه شوم. بفرمایید! این هم یک شعار محکمه پسند: حقیقت اگر روشن شود بهتر از این است که من تبرئه شوم. » وکیل مدافع و رئیس دادگاه، بیش از دیگران، از این حرف می خندند. متهم، یعنی باسم رحمتی فرزند حسن، ادامه می دهد: « چیزی که من روی کلمه به کلمه آن حرف دارم، همین حرف آخر دادگاه است: « متهم، یعنی باسم رحمتی فرزند حسن، بی مقدمه و بی جهت کارد آشپزخانه را تا دسته در شکم همسرش، یعنی منیژه ثابتی، فرو کرده است. »
این حرف را آقای وکیل مدافع هم پذیرفته اند، منتها لطفی که در حق من کرده اند این بوده که گفته اند: « متهم، یعنی من، در هنگام وقوع حادثه به یک جنون آنی دچار شده است. » قربانِ عمه جانتان بروید. این هم شد حرف! اگر این طور باشد، هر قاتلی می تواند در هنگام قتل، به جنون آنی دچار شده باشد. » وکیل مدافع، عصبانی از جا بلند می شود و فریاد می زند: « « آقای رئیس، چطور شما اجازه می دهید دیوانه ای وقت دادگاه را این طور تلف کند؟ »
رئیس دادگاه به روی میز می کوبد و آرام می گوید: « اجازه بدهید! دادگاه باید به متهم، برای آخرین دفاعش وقت بدهد. »
- حجم فایل : 14 مگابایت
- فرمت : pdf (غیر قابل ویرایش)
- تعداد صفحات : 66 ص