فایل ممکن است بخاطر نمایش در سایت بهم ریختگی داشته باشد.
دانلود کتاب این هم جور دیگر اثر رولد دال pdf
مادر سفیدبرفی کوچولو که از دار دنیا رفت، پدرش یعنی پادشاه صاحب تاج و تخت، گفت: «نخیر، این که نمیشود زندگی، این جوری میمیریم از درماندگی. باید همه جا را بگردیم از همین الآن تا همسر شایسته ای پیدا کنیم برای خودمان. (غافل از این که پیدا کردن زن از میان آنهمه آدم کار ساده ای نیست برای قبله ی عالم)
پس آگهی داد به تمام روزنامه های کشور که ما به ملکه ای نیازمندیم شایسته و بی دردسر. آن وقت ده هزار دختر از گوشه وکنار، همگی داوطلب شدند برای این کار. شاه که دید ملکه شدن این همه داوطلب بیکاره دارد لبخندی زد و گفت پس هر کاری راه و چاره دارد.» بعد از این که امتحان گرفت از همه با آب و تاب، دخترخانمی به نام ماکلاهوز شد انتخاب.
او اسباب بازی عجیبی داشت یک آیینه ی دوربرنزی، نه قاب آهنی که حرف میزد آن هم به چه روشنی. هر کس جواب مسئله ای را میخواست آیینه جوابش را میداد بی کم وکاست. مثلاً اگر میگفتی: «آیینه، آیینه ی سخنگو ناهار چه داریم امروز، زود باش بگو.» فوراً در یک چشم به هم زدن آیینه میگفت: «پلو داریم با خاگینه»
ده سال تمام ملکه ی نادان جلو آیینه می ایستاد. همین طور مدام از آیینه میپرسید با داد و فریاد، «آیینه، آیینه جان بگو کی از همه زیباتر است، کی از همه زیباتر و رعناتر است؟ آیینه هم هربار جواب می داد: «شما از همه زیباترید، از همه شما زیباتر و رعناترید.» تا یک روز ملکه با گوش مبارکش چیزی شنید که از خشم و غضب مثل بید لرزید
- حجم فایل : 22 مگابایت
- فرمت : pdf (غیر قابل ویرایش)
- تعداد صفحات : 77 ص