فایل ممکن است بخاطر نمایش در سایت بهم ریختگی داشته باشد.
دانلود کتاب بازی دوستانه اثر آنا گاوالدا pdf
جلوی شهرداری صفحهٔ ده اوت را باز کرد. الکسی در روستای کلو دزورم زندگی می کرد، مدتی طولانی دنبالش گشت و بالاخره از یکی پرسید: «اوه… دورتره… خانه های جدید بعد از شرکت تعاونی…» «خانه های جدید»، آن موقع دقت نکرده بود اما اصطلاح درستش خانه ای بود که زمینش حاصل تقسیم اراضی کشاورزی بود. داشت خوب شروع میشد… تمام چیزهایی که دوست میداشت…
ساخت و سازهای گند، گچ گند، پرده های اتوماتیک، مجموعهٔ صندوق های پستی شبیه هم و تیرهای چراغ برق با حباب های تصنعی. و بدتر اینکه این زائده ها گران بودند. باشه، خلاصه کن. پس پلاک هشت چی شد؟ چند درخت سدر، یک نرده خودنمایانه و در بزرگی با تزئینات فرفورژه مارک لاپیر و با سبک قرون وسطایی. فقط شیرهای کوچک بالای هر ستون را کم داشت… شارل جیب های کتش را صاف کرد و زنگ زد.
کوچولوی بلوندی پشت در شیشه ای ظاهر شد. دست هایی او را از در دور کردند. خب… دوباره آن زنگ لعنتی را فشار داد، صدایی زنانه جواب داد: «بله؟» نه؟ این امکان نداشت، آیفون تصویری داشتند؟ آن را ندیده بود آیفون تصویری؟ آنجا؟ در یکی از متروکترین مناطق فرانسه؟ طبقه بندی شده به عنوان پارک طبیعی و این چیزها؟ چهارمین خانه یک حومه کثافت که دوازده تا بیشتر نبودند و آیفون تصویری؟ اما… یعنی چه؟
… دستگاه تکرار کرد: «شما؟» شارل جواب داد: برو گمشو اما به شکلی دیگر بیانش کرد: «شارل یه دوس… دوست قدیمی الکسی…» سكوت. بهت زدگی، همهمه «تو مطمئنی»؟ ها «درست شنیدی»؟ های اهل خانه را تصور می کرد، شانه هایش را بالا داد، ظاهرش را مرتب کرد و منتظر ماند تا نرده اتوماتیک با نور افشاندن به موسی باز شود. با شکست مواجه شد. «اون خونه نیست»
- حجم فایل : 77 مگابایت
- فرمت : pdf (غیر قابل ویرایش)
- تعداد صفحات : 560 ص