فایل ممکن است بخاطر نمایش در سایت بهم ریختگی داشته باشد.
دانلود کتاب بانوی دام گستر اثر کیت کوئن pdf
پدر جردن با سنباده ای در دست نشسته بود و از روی شانه اش او را نگاه میکرد. تصویرش از میان مایع ثبوت سوسو میزد و در نور قرمز تاریکخانه همچون شبحی به نظر می رسید. صدای او در آن روز بعد از ظهر توی گوش جردن پیچیده بود، آنقدر واضح و شفاف که انگار همان جا در تاریکخانه کنارش ایستاده است. داری چه کار میکنی دخترم؟ جردن یادش مانده بود که در جواب گفته: وانمود کن من اینجا نیستم. میخوام ازت یه عکس توی کارگاه بگیرم.
اینها چند تا از آخرین تصاویری بودند که از پدرش گرفته بود. جردن احساس کرد قطره اشکی روی چانه اش لغزید… آن را پاک کرد. در طول یک ساعت گذشته و از وقتی با عجله ساعت یازده شب برای ظهور عکسها وارد تاریکخانه شده بود، چندین بار به گریه افتاده و دوباره آرام شده بود. چرا که نه؟ او نمی توانست به خوابیدن روی تخت و خیره شدن به سقف فکر کند. نمی توانست به فردا فکر کند.
-و مشغول شدن در مغازه ای که حالا دوباره باز شده بود- به اینکه کار را به کارمند جدید آموزش دهد و بعد به خانه برگردد، جایی که آنلیز در آن یکی از کسرولها را از یخچال درآورده تا در سکوت مطلق آن را بخورند. اینکه فقط سه نفر پشت میز بنشینند و نه چهار نفر… جردن پلک هایش را محکم به هم فشرد و از عکس هایی که به ردیف آویزان کرده بود کمی فاصله گرفت.
«این یکی.» عکسی از زاویۀ پایین از پدرش که به جعبه جاکارتی کدری خیره شده بود. «این توی واقعی هستی.» دنیل سین مک براید در حال کار، دنیل سین مک براید اصلی. این تصویر او بود. تصویری خوب. جردن متوجه شد این بار اشکهایش با شدت بیشتری می بارند. جلویشان را نگرفت و اجازه داد روی حلقه نگاتیو عکس های فرودگاه کوچکی بریزند که آن روز گرت او را برای پرواز به آنجا برده بود.
می دانست باید با او تماس بگیرد؛ گرت برایش پیغام های زیادی گذاشته بود. مادرش هم همین طور؛ او هم به تاریخی در فصل بهار برای برگزاری مراسم عروسی اشاره های کوچکی کرده بود.
- حجم فایل : 105 مگابایت
- فرمت : pdf (غیر قابل ویرایش)
- تعداد صفحات : 603 ص