فایل ممکن است بخاطر نمایش در سایت بهم ریختگی داشته باشد.
دانلود رمان باورم کن اثر جی پی دلانی pdf
پاتریک با دو لیوان نوشیدنی لبه تخت نشست پرسید: «همه چیز روبه راه است؟» به زور لبخند زدم و گفتم «بله، خوب است. فقط… فقط کمی فکرم مشغول است همین» لبخندی زد. «خب، بگو فکرت مشغول چه چیزی ست.» آهی کشیدم «کاشکی می توانستم» مدام در ذهنم دعوای با فرانک و کاترین را مرور میکردم. وقتی فهمیدم که اگر از عملیات بیرون بروم چه اتفاقی می افتد خیلی ناراحت شدم. فریاد زدم التماس کردم گریه کردم اما بی فایده بود. گیر افتاده بودم درست مثل عروسک خیمه شب بازی نخها را در دست گرفته بودند و مرا این سو و آن سو می کشیدند.
چرا این جوری شد؟ کاترین تا زمانی که مدرکی بر علیه پاتریک پیدا نکند دست بردار نیست او میخواهد از حرف خود پاتریک استفاده کند تا او را به تله بیندازد. پاتریک به عنوان یک بچه پرورشگاهی حق دارد از دست زنی که به او خیانت کرده عصبانی باشد. زنی که دوستش داشت و فکر میکرد بی قید و شرط عشقش را به او بر می گرداند. پاتریک گفت: «فکر کردم قرار است به هم اعتماد کنیم حتی اگر بدترین چیزها در ذهنمان بگذرد. کلیر باور کن؛ هر حرفی به من بزنی احساسم نسبت به تو عوض نمیشود.»
با خود فکر کردم؛ صبر کن تا ببینی کاترین چه آشی برایت پخته است. بعد فکر کردم اگر به او گفتم چه؟ این فکر خیلی احمقانه است. اگر شخصیت نمایشی را لو بدهم؟ اگر به پاتریک همه چیز را بگویم؟ اگر قرار باشد کوچکترین امیدی به آینده این رابطه باشد باید حقیقت را بداند، اما به محضی که بفهمد همه چیز به هم میریزد، من هم از کشور اخراج میشوم. مگر بدون آنکه کاترین و فرانک بفهمند به او بگویم حقیقت ماجرا چیست.
- حجم فایل : 48 مگابایت
- فرمت : pdf (غیر قابل ویرایش)
- تعداد صفحات : 294 ص