فایل ممکن است بخاطر نمایش در سایت بهم ریختگی داشته باشد.
دانلود کتاب بدخواهی اثر کیگو هیگاشینو pdf
حادثه در روز سه شنبه، 16 آوریل 1996، اتفاق افتاد. خانه را در ساعت 3:30 بعد از ظهر به مقصد خانه ی کوئیهیگو هیداکا که با قطار فقط یک ایستگاه با خانه ام فاصله داشت، ترک کردم. از ایستگاه قطار هم باید یک اتوبوس سوار می شدم، اما حتی با در نظر گرفتن زمان پیاده روی، سفرم به خانه ی کوئیهیکو هیداکا بیست دقیقه طول می کشید. معمولا هر از گاهی به دوستم سر می زدم، اما امروز قضیه فرق می کرد. این بار من هدف خاصی را در ذهن داشتم. اگر امروز به خانه اش نمی رفتم، ممکن بود تا مدت ها شانس دیدار مجددش را پیدا نکنم.
خانه اش در یک منطقه ی مسکونی توسعه یافته و یکی از چندین خانه ی باکلاس آن خیابان بود. بعضی از خانه های دیگر این خیابان حتی این قابلیت را داشتند که عمارتی بزرگ به حساب بیایند. این منطقه در گذشته جنگل بوده است، که بعضی از مالکین این خانه ها تعدادی از درختان جنگلی را برای زیبایی چشم انداز آن منطقه حفظ کرده بودند. درختان چنار و بلوط آن قدر بلند بودند که سایه شان روی جاده می افتاد.
روزهای متمادی این احساس را داشتم که دفعه ی دیگر که کارآگاه کاگا به دیدن من در بیمارستان بیاید، همه ی جواب هایی را که در جست و جویشان بود، به همراه خودش می آورد. طبق آن چه که تا به حال از کارش دیده ام: آدم دقیق، بافکر و به طرز وحشتناکی سریع است. هر بار که چشم هایم را می بندم، می توانم صدای قدم هایش را تصور کنم که دارند به سرعت نزدیک می شوند. وقتی به رابطه ی هاتسومی و من پی برد، تقریبا در برابر آنچه داشت اتفاق می افتاد، تسلیم شدم. چشم هایش برنده تر از آنچه انتظار داشتم، بود. من به ندرت می توانم در مورد دیگران قضاوت کنم، اما فکر می کنم تصمیم درستی گرفت که از تدریس دست کشید.
- حجم فایل : 52 مگابایت
- فرمت : pdf (غیر قابل ویرایش)
- تعداد صفحات : 215 ص