فایل ممکن است بخاطر نمایش در سایت بهم ریختگی داشته باشد.
دانلود کتاب به پا خاستن برای انسانیت اثر جان ایزو pdf
شرکت وستجتِ کانادا یکی از سودآورترین خطوط هوایی دنیاست. در طول پانزده سالی که از تأسیس آن میگذرد شرکت توانسته با تمرکز دقیق بر خدمت رسانی عالی به مشتریان، سهم بازار را از دست رقبایش در آورد. تقریباً تمامی پستهای سازمانی موجود در این شرکت آماده اقدام کردن و ایجاد تغییرند. همه کاری که باید بکنیم این است که:
دقیقاً مانند وستجت، چشمانمان را برای دیدن فرصتها باز نگه داریم. یک روز پدری پریشان حال با یکی از کارمندان وستجت تماس گرفت. دختر بزرگ او دچار ایست قلبی شده بود و در یکی از بیمارستانهای شهر محل سکونتش بستری بود؛ اما احتمال زنده ماندنش بسیار کم بود. والدین او باید در سریعترین زمان ممکن خود را به آن شهر میرساندند تا بتوانند دخترشان را برای آخرین بار ببینند.
خانم کارمند به آنها گفت یک پرواز هست که تا چند دقیقه دیگر فرودگاه را به آن مقصد ترک میکند و به جز آن فعلاً پرواز دیگری نیست. او خیلی راحت میتوانست اظهار تأسف کند و با آرزوی موفقیت برای آنان به کارش ادامه دهد؛ اما به جای آن به آنها دو بلیت داد و گفت که در سریعترین زمان ممکن خود را به فرودگاه برسانند؛ سپس اقدامش را شروع کرد؛ به این ترتیب که:
ابتدا با مدیر فرودگاه تماس گرفت؛ سپس با دو نفر از مأموران ورودی پرواز صحبت کرد و آنها را راضی کرد که پرواز را به تأخیر بیندازند. آنها نیز پرواز را نگه داشتند و به محض آنکه والدین دختر مریض سوار شدند، هواپیما فرودگاه را ترک کرد. آن کارمند میتوانست بلیت پرواز بعدی را به آنها بفروشد اما اگر این کار را کرده بود، فرصت ایجاد تغییر در همان لحظه را از دست میداد.
اما او به پا خاست و اقدام کرد و برای آنها کاری ویژه انجام داد؛ همچنین شهرت وستجت را افزایش داد و احتمالاً الهام بخش دیگران نیز شد. بعضی وقتها بپاخاستن و اقدام کردن، به معنای خوب نگاه کردن و پاسخ به این پرسش است «چگونه اکنون همین جایی که هستم ممکن است تغییر ایجاد کنم؟» بپاخاستن و اقدام کردن، پاسخ به پرسشی است که صاحبِ پیرِ فروشگاه از هوارد بِهار کرد:
«اگر من نه، پس چه کسی؟ اگر الان نه، پس کی؟» میبینید که بخشی از بپاخاستن و اقدام کردن حضور در هر لحظه است؛ اگر تو اقدام نکنی ممکن است هیچکس کاری نکند؛ اما بپاخاستن تو ممکن است بیش از آنچه تصور میکنی، معنا داشته باشد. سالها قبل زنی جوان به نام سمیرا در تورنتو یکی از تأثیرگذارترین داستان هایی را که در تمام عمرم شنیده بودم برایم تعریف کرد.
والدین سمیرا برای دیدن او به شهر محل سکونتش آمده بودند. هنگام بازگشت به شهر خود و در هواپیما متأسفانه مادرش بعد از چند حمله قلبی از دنیا رفته بود. چند روز بعد، سمیرا در مجلس ختم نشسته بود و آدمهایی را که تا به حال ندیده بود، ملاقات می کرد. او از پدر و برادرانش میخواست که مهمانان را معرفی کنند، اما هیچکس زنی را که در گوشه اتاق نشسته بود نمی شناخت.
سمیرا به سمت خانم میانسال رفت و گفت: «من تنها دختر مرحومه هستم. من و خانوادهام داشتیم میگفتیم که هیچ کدام شما را نمیشناسیم. کنجکاوم بدانم شما چطور مادر من را میشناختید؟» آن خانم مکثی کرد و سپس پاسخ داد: «متأسفم. من مادر شما را نمی شناختم؛ اما داستان دلیل حضورم در این مجلس طولانی است. حدود پنج سال قبل روزهای بسیار بسیار سختی را میگذراندم…
آنقدر پریشان و افسرده بودم که قصد خودکشی داشتم. یک روز در اتوبوس کنار خانمی نشسته بودم که به شدت مشغول مطالعه یک کتاب بود. بین راه کتاب را روی پاهایش گذاشت، رو به من کرد و گفت: به نظر میرسد شما نیاز دارید صحبت کنید. نمیدانم چرا به او اطمینان کردم و همه مشکلاتم را برایش گفتم. او به من گفت بعضی وقتها اوضاع ناامید کننده و سیاه میشود، اما…
اگر صبر کنیم و به زندگی ادامه دهیم، امیدواری و روشنی خواهد آمد. وقتی به منزل رسیدم، نظرم را عوض کردم و تصمیم گرفتم زندگی کنم. من آن روز آن قدر به فکر فرو رفته بودم که حتی اسم آن خانم را هم نپرسیدم؛ اما سه روز قبل عکسش را در روزنامه دیدم. میبینی من مادرت را نمیشناختم. حتی اسمش را هم نمیدانستم…
اما بیست دقیقهای که صرف من کرد، زندگیام را نجات داد و به همین دلیل امروز آمدهام که تشکر کنم.» مادر سمیرا در مدت کوتاهی که سوار اتوبوس بود، بپاخاسته و اقدام کرده بود. او نیازی را حس کرده و با خودش گفته بود: شاید بتوانم کاری بکنم. مادر سمیرا به راحتی میتوانست به کتاب خواندن ادامه دهد و سرش به کار خودش باشد. ممکن بود به خودش بگوید:
«بگذار یک نفر دیگر بعداً این موضوع را حل و فصل کند. اما به جای آن گفته بود «اگر من نه، پس چه کسی؟ اگر الان نه پس کی؟» البته که همه اقدامات و بپاخاستنها نتیجه و پیامد قابل توجهی ندارند، اما نکته همین جاست که ما بپا میخیزیم و اقدام میکنیم بیآنکه نتیجه و اثرش را بدانیم
- حجم فایل : 37 مگابایت
- فرمت : pdf (غیر قابل ویرایش)
- تعداد صفحات : 149 ص