فایل ممکن است بخاطر نمایش در سایت بهم ریختگی داشته باشد.
دانلود کتاب به پیوست دوستت دارم اثر سیسیلیا آهرن pdf
هالی ماشینش را پشت خانه والدینش پارک کرد. در حالی که در را قفل میکرد، با خود فکر کرد که خوشبختانه هوا عالی بود. آن هفته، گرمای هوا جایش را به باران پیاپی داده بود و هالی مدام با حالتی عصبی نگران مهمانیشان بود. اما خوشبختانه آن روز دوباره خورشید در آسمان می تابید و همه جا را گرم میکرد. پوست هالی کاملاً برنزه شده بود (این هم یکی از مزایای بیکاری بود چون فرصت کرده بود حسابی آفتاب بگیرد)
هالی از هدیه ای که برای خواهرش خریده بود بسیار راضی بود و مطمئن بود که کیارا از آن خوشش خواهد آمد. هدیه اش انگشتری به شکل پروانه بود که روی بالهایش نگین های صورتی به کار رفته بود. هالی این انگشتر را به این دلیل خریده بود چون با خالکوبی جدید و موهای صورتی اش همخوانی داشت. صدای خنده و شادی از باغ می آمد و هالی خوشحال بود که میدید همه ی اعضای خانواده و دوستان دور هم جمع شده اند.
دنیس به همراه تام و دانیل، تازه از راه رسیده بودند و روی چمن ها دراز کشیده بودند. شارون بدونِ جان، کنار مادرش نشسته بود و با هم گرم صحبت بودند. هالی شک نداشت که آنها داشتند در مورد او صحبت میکردند که چطور دارد با روند زندگی کنار می آید. مگرنه اینکه همین بیرون آمدنش از خانه معجزه ی بزرگی محسوب میشد؟ هالی به اطراف نگاه کرد و وقتی جک را ندید اخمهایش در هم رفت.
از وقتی کمد جری را تمیز کرده بودند از او فاصله میگرفت. درست است که گفته بود میخواهد در خلوت زندگی کند اما منظورش این نبود که تنهایش بگذارند. هالی تعجب میکرد چون جک کسی بود که حتی وقتی بچه بودند او را خوب درک میکرد. شکمش پیچ و تابی خورد، امیدوار بود حالش خوب باشد. كيارا وسط باغ ایستاده بود و سر همه فریاد میکشید و از اینکه مرکز توجه بود، بسیار شادمان بود.
بلوز صورتی که به موهایش می آمد و شلوارک جین به تن داشت. همین که هالی نزدیکش شد، کیارا هدیه اش را از دستش کشید و به سرعت بازش کرد. هالی خوشحال بود که وقت زیادی صرف بسته بندی اش نکرده بود.
- حجم فایل : 77 مگابایت
- فرمت : pdf (غیر قابل ویرایش)
- تعداد صفحات : 365 ص