پیش نمایش
دانلود کتاب بورس باز اثر سلمان امین pdf
گاهی به جملههایی از بزرگان بازار برمیخوردم که بدم نمیآمد با پذیرفتنشان اندکی از بار روانی روی دوش خود را بردارم. یکی از آن جملههای طلایی که تا مدتها خودم را با آن معطل کرده بودم این بود: «ضرر را دوست داشته باش و به آن لبخند بزن.»
آن روزها مفهوم پشت این جمله برایم قابل درک نبود. اما مدام ضرر میدادم و طبق این توصیهٔ طلایی (!) مجبور بودم ضررهایم را دوست داشته باشم، چون ضررهای من تنها چیزی بود که داشتم. اما راستی چگونه میشود ضرر را دوست داشت؟ چگونه میشود به روی چیزی که تمام داروندار آدم را ذرهذره مثل موریانه میجود لبخند زد؟
آنقدر زیان دیده بودم که حتی نمیتوانستم سودهای کوچک گاهو بیگاه خود را دوست داشته باشم؛ چه برسد به اینکه با آغوش باز به استقبال ضررها بروم. حس کسی را داشتم که وسط دریا گیر افتاده است. هر حرکتی ممکن بود خیلی اتفاقی باعث شود گذرم به ساحل بیفتد؛ اما بهاحتمال بیشتری من را به اعماق دریا میفرستاد. وقتی کسی نمیداند کجا میرود طبعاً به جایی هم نخواهد رسید.
- حجم فایل : 25 مگابایت
- فرمت : pdf (غیر قابل ویرایش)
- تعداد صفحات : 133 ص