دانلود کتاب بَعد اثر استیون کینگ pdf

فایل ممکن است بخاطر نمایش در سایت بهم ریختگی داشته باشد.

دانلود کتاب بعد اثر استیون کینگ pdf

به دیوار تکیه دادم که نیفتم. با خودم گفتم مرده ها مجبورن حقیقت رو بگن. مامانم داره میمیره. اما بعد ذهنم کمی باز شد و توانستم بهتر فکر کنم. مثل آدمی در حال غرق شدن بودم که به هر شاخه ای چنگ زدم تا خودم را نجات بدهم. شاید اونها فقط وقتی حقیقت رو میگن که ازشون سؤال بپرسی. شاید تو بقیه موارد هر چرت و پرتی که دلشون بخواد، تحویلت بدن. دوست نداشتم به تمرین شنا بروم اما اگر نمی رفتم مربی به مامان زنگ میزد و می پرسید کجا هستم. بعد مامان می خواست بداند کجا هستم. چی باید به او می گفتم؟ که نگرانم ثامپر یک گوشه و کناری کمین کرده باشد؟ مثلا در لابی استخر؟ یا (مثل فیلم های ترسناک در حمام؟ آن وقت باقی پسرهای برهنه که همه بوی کلر می دادند او را نمی دیدند؟

قرار بود به مامان بگویم سرطان دارد؟ برای همین رفتم. همان طور که خودتان حدس می زنید در تمرین شنایم گند زدم. مربی می گفت سرم را بالا بگیرم ولی من سرم را خم می کردم تا جلوی اشکهایم را بگیرم. باید کلی زور می زدم. وقتی به خانه رسیدم، مامان غرق در همان کتاب دست نوشته بود. از وقتی لیز رفته بود دیگر نمیدیدم سیگار بکشد اما گاهی وقتی من خانه نبودم، مینوشید. گاهی با نویسنده ها و گاهی با ویراستارها. برای همین وقتی می خواستم او را ببوسم خوب بو کردم. بوی الکل نمیداد، فقط کمی عطر زده بود. شاید هم بوی کرم صورتش بود. ناسلامتی یکشنبه ها مامان کمی برای خودش وقت می گذاشت و کارهای زنانه انجام می داد.  «جیمی، خودت رو که سرما ندادی؟ بعد از تمرین حسابی خودت رو خشک کردی، هوم؟»

«آره. مامان، تو که دیگه سیگار نمی کشی؟ درسته؟» مامان دست نوشته را کنار گذاشت و دست هایش را کش داد: «نه. از وقتی لیزرفته دیگه حتی یه نخ هم نکشیدم.» با خودم فکر کردم: از وقتی بیرونش کردی. «این اواخر یه سری به دکتر زدی؟ چکاپ رفتی؟» مامان نگاه پرسشی اش را به صورتم دوخت: «چه خبره؟ چرا اون خط عمیق بین ابروهاته؟» گفتم: «خب، من فقط تو رو دارم. اگه اتفاقی برای تو بیفته من که نمیتونم با دایی هری زندگی کنم، میتونم؟» مامان ادایی درآورد، بعد خندید و بغلم کرد: «من حالم خوبه فسقلی. دو ماه پیش چکاپ بودم. حالم خوب خوب بود.» واقعا هم خوب به نظر می آمد. رنگ و رویی به صورت داشت. وزن کم نمی کرد و نفسش هم درست بالا می آمد. می دانستم که سرطان فقط در گلویا ریه آدم رشد نمی کند.