دانلود کتاب تمام چیزهایی که نمی گوییم اثر کری لانزدیل Pdf

فایل ممکن است بخاطر نمایش در سایت بهم ریختگی داشته باشد.

دانلود کتاب تمام چیزهایی که نمی گوییم اثر کری لانزدیل Pdf

چهارده ماه از زمانی که جیمز به مکزیک رفته بود و یک سال از زمانی که او را به خاک سپرده بودم میگذشت. با زندگی ام کنار آمده بودم اما با چیزهای دیگر نه چندان. لباس های جیمز هنوز در کمد آویزان بود. لوازم نقاشی اش در کارگاهش خاک می خورد. پشت میز تحریرم نشستم و عکسهای افتتاحیه ی آن روز صبح را که کریستن برایم ایمیل کرده بود نگاه کردم. تک تک عکس ها را گشتم به این امید که زنی را پیدا کنم که هرگز انتظار دیدنش را نداشتم. عکس هایی بود از دوست و فامیل و همسایه و کارکنان، از کافه چیها و مندی در آشپزخانه، از ایان پشت دستگاه اسپرسو، ایان با پدر و مادرم، ایان با نادیا، ایان در کنار تابلوهایش روی دیوار.

عکس های دیگری را باز کردم. باز هم ایان. مرده شورت را ببرند کریستن، که این همه از ایان عکس گرفته ای. و مرده شورت را ببرند ایان، که این قدر خوش قیافه ای. عکس بعدی را باز کردم و به سرعت نفسی بیرون دادم. خودش بود، سر میز هشت در همان کنجی که دیوار عکس های ایان به دیوار نقاشی های جیمز می رسید. لیسی. کارت پستالی را که به پیشخدمتم امیلی داده بود در دست داشت و مستقیم در دوربین کریستن نگاه می کرد.

چشمان آبی – بنفش وهم آورش، پر نور بود و گرد شده. توقع نداشت کریستن عکسش را بگیرد. چرا بعد از دادن کارت آن قدر زود آنجا را ترک کرده بود؟ و چرا آن را مستقیم به خودم نداده بود؟ آیا کریستن و دوربینش او را گریزان کرده بود؟ چیز دیگر – یا کس دیگری به او را گریزان کرده بود؟ توماس؟ او کسی را در حال بیرون رفتن از کافه دیده بود، فکر کرده بود که کسی را دیده است که می شناسد. رفتارش بالکل عوض شده بود. به نظر می آمد که ناراحت شده است.