فایل ممکن است بخاطر نمایش در سایت بهم ریختگی داشته باشد.
دانلود کتاب تمشک اثر لئو تولستوی pdf
ژیلین آهی کشید و خاموش ماند تازه وارد کاستیلین بود با خود اندیشید پس او را هم دستگیر کرده اند. او را پیش ژیلین نشاندند و آن دو شروع به گفتگو با یکدیگر کردند و تاتاران در این هنگام خاموش نشسته بودند و به آنان مینگریستند. ژیلین از بدشانسی اش برای کاستیلین گفت کاستیلین برایش تعریف کرد که چگونه پس از فرمان نبردن اسباش و گیر کردن تفنگاش همین عبدل به او رسیده و دستگیرش کرده است. عبدل از جا جست به کاستیلین اشاره کرد و چیزی گفت. مترجم سخنان او را ترجمه کرد و گفت که اکنون ارباب هر دو یکی است و هر یک که زودتر بهای آزادی اش را بدهد زودتر آزادش خواهند کرد.
سپس به سخناش ادامه داد و خطاب به ژیلین گفت ببین تو عصبانی هستی؛ اما رفیقات اهل سازش است. او به خانه نامه نوشته که برایش پنج هزار روبل بفرستند. این است که از لحاظ غذا به او خوب میرسند و با او بدرفتاری نمی کنند. ژیلین گفت: «رفیقام هر کار دلاش میخواهد بکند شاید او پولدار باشد؛ اما من نیستم. همان که گفتم میتوانید مرا بکشید؛ اما نفعی به حالتان ندارد برای بیش از پانصد روبل نامه نمیدهم.»
تاتاران ساکت بودند ناگهان عبدل از جا پرید جعبه ی کوچکی را برداشت قلمی از آن بیرون کشید. یک برگ کاغذ و کمی مرکب آورد آنها را به طرف ژیلین هل داد دستی از سر نوازش به شانه اش زد و گفت: «بنویس.» با پانصد روبل موافقت کرده بودند. ژیلین به مترجم گفت: «یک دقیقه صبر کن به آنها بگو که باید غذا لباس و کفش خوب به ما بدهند و بگذارند پهلوی هم باشیم چون این طور بیشتر بهمان خوش میگذرد. این قیدها را هم باید از پایمان بردارند.
- حجم فایل : 101 مگابایت
- فرمت : pdf (غیر قابل ویرایش)
- تعداد صفحات : 428 ص