فایل ممکن است بخاطر نمایش در سایت بهم ریختگی داشته باشد.
دانلود کتاب تهدید اثر دبلیو ای بی دوبوا ، دونالد بارتلمی ، جیمز تربر ، لنگستون هیوز ، جان دوس پاسوس ، ریچارد براتیگان ، ترومن کاپوتی ، تامس وولف ، جسی استوارت ، فرانسیس استیگمولر ، ویرجینیا وولف ، اچ ای بیتس ، لیام اوفلاهرتی ، اچ اچ مونرو (ساکی) ، لانس اسکاتورپ ، وی سی نیپول ، لوئیجی پیراندولو ، ارنست همینگوی ، ریچارد رایت pdf
اگر هنگام بیرون آمدنم از سینما باران نمیبارید، پیاده به خانه میرفتم. آپارتمانم نزدیک بود و راهی نبود اما بد مسیر بود. مستقیم تا بولوار پایین میرفت از دو خیابان میگذشت و در خیابان سومی به سمت راست میپیچید. «رو – دی – گرنل» به فاصله تقریباً نیمی از آن منطقه قرار داشت. این شد که به هر حال تاکسی گرفتم و این درست لحظهای قبل از آن بود که رانندهاش را تشخیص بدهم، پیرمردی با صورت سرخ، در حالتی خودسرانه و عصبی.
همین که به خیابان یکم، «رو – سنت دومینیک» چرخید، فریاد زدم «نه! نه!»، «دو محله آن طرف تر» غرولندی کرد و دوباره به پایین بولوار پیچید و بعد در یک لحظه به خیابان دوم «رو – لاس – کاسز» چرخید. دوباره داد زدم بعدی، لطفاً! خیابان بعدیام «رو – دی – گرنل» اینجا بود که برگشت و به من نگاه رنجیدهای کرد و سپس به راه افتاد. خیابان را اصلاً پیدا نکرد و با سرعت به پایین بولوار ادامه داد. انگار که برای همیشه. داد زدم «اما حالا ازش گذشتین»
همان طور که گفتم باید به راست میپیچیدین. لطفاً برگردین به طرف «رو – دی – گرنل» شماره ۳۶ برونین. ترس برم داشته بود. پیرمرد خرخر صدا میکرد. ماشینش را به دور حلقه u مانند پیادهرو لغزنده چرخاند. به سرعت به عقب راند، از بولوار گذشت و با یک تکان تند سر، نبش خیابانم توقف کرد. تقریباً جیغ کشید: برو پایین. صورتش از خشم سرخ شده بود. فوراً از ماشینم برو پایین به هیچ وجه جلوتر نمیبرمت. سه بار مثل هالو با من رفتار کردهای.
سه بار توهین فاحش به من کردهای. ماشین من برای خارجیها نیس، دارم بهت میگم بی معطلی برو پایین. با اوقات تلخی داد زدم: توی این باران؟ من چنین کاری نمیکنم. سه بار که هیچ حتی یک بار هم به شما توهین نکردم. آقا شما خیلی خوب میدونین که من فقط اصرار کردم، بیهوده، که مرا به خانه ببرین. شما لطفی بکنین این کار را انجام بدین. انعام خوبی به شما میدم.
و مهربانانهتر اضافه کردم «ما باید دوستانه از هم جدا بشیم» او به زحمت منتظر خاتمه حرفهای من ماند. فریاد کشید «برو پایین» «بهت میگم برو پایین. چند بار بهم توهین کردهای و باید بری پایین» به باران خیره شدم. گفتم: «جدی نمیرم» رفتارش به طرز شومی آرام گرفت.
- حجم فایل : 24 مگابایت
- فرمت : pdf (غیر قابل ویرایش)
- تعداد صفحات : 116 ص