دانلود کتاب تکه هایی که من شدند اثر رنه واتسون Pdf

فایل ممکن است بخاطر نمایش در سایت بهم ریختگی داشته باشد.

دانلود کتاب تکه هایی که من شدند اثر رنه واتسون Pdf

اولین تعطیلات آخر هفته ماه دسامبر است. باران یک بند می بارد و هوا سرد است. ماکسین بوق میزند که بروم بیرون. سوار ماشینش میشوم و هوای گرم توی ماشین به استقبالم می آید. احساس می کنم وارد سونا شده ام. میرویم مرکز شهر به موزه هنر پورتلند. ماکسین میپرسد: «تا حالا موزه رفتی؟» موزه علم و صنعت اورگان حساب میشه؟» یه جورهایی.. راستش، نه. یعنی موزه علم و صنعت اورگان تعاملیه، برای همین مثل موزه های سنتی نیست و با بقیه موزه ها فرق می کنه. جایی که امروز میریم، چیزه، خب، نمیدونم چطوری بگم. ممکنه با تجربه های قبلیت فرق داشته باشه.

مثلا نمیتونی به کارهای هنری دست بزنی و نمیتونی عکس بگیری و خیلی جای ساکتیه، برای همین آروم حرف میزنیم.» احساس می کنم فکر می کند من بلد نیستم چطور در جاهای عمومی رفتار کنم. می گویم: «باشه، فهمیدم.» بیرون را تماشا می کنم. ابرهای گریان زمین را از باران خیس می کنند. ماکسین سرعت شیشه پاک کن را بالا می برد. وقتی به موزه میرسیم، بقیه گروه را می بینیم. سابرینا چندتا از قانون هایی را که ماکسین توی ماشین بهم گفته بود، تکرار می کند. ساعتی را هم مشخص می کند که همه برگردیم همین جا، بعد می گوید: «خوش بگذره.»  وارد اولین سالن که می شویم، گوشی ماکسین زنگ می زند.