فایل ممکن است بخاطر نمایش در سایت بهم ریختگی داشته باشد.
دانلود کتاب جاده ای به گذشته اثر ال ام مونتگمری pdf
پتریک آرزو داشت سوار اتوبوس شود. بچه های اینگلساید زیاد سوار می شدند. برای او غیرممکن بود. هر وقت پتریک می خواست برود بیرون، سوار ماشین بزرگی میشد که هنری راننده اش بود. از ماشین بزرگ خوشش نمی آمد و می دانست هنری فکر می کند او یک بچه لال است. خودش شنیده بود که این را به خدمتکار می گفت. کاش میشد فقط یک بار سوار اتوبوس شود! یا همان طور که او و والتر نقشه کشیده بودند، سوار بر اسب سیاه تیزپایی از این سرزمین بگذرند. انتخاب والتر اسب سفید بود و وقتی این را به مادرش گفت، او اصلا نخندید. چقدر باشکوه بود.
در دنیای بعدی حتما این کار را می کرد. ولی حالا که دنیای بعدی خیلی دور از دسترس به نظر می آمد. نمی شد واردش شود. پتریک از وقتی یادش می آمد با عمو استیون در اوکلند زندگی می کرد. اوایل، خاطره محوی از مادرش داشت، و خاطره يمحوتری از زندگی با مادرش در یک فضای قشنگ – جایی مثل اینگلساید – در خانه ای که از روی یک تپه به تو لبخند می زد، در باغی که پیاده روهایش با شمعدانی های سرخ و صدف های سفید درشت خط کشی شده بود.
و پایین دست، آن سوی زمین های وسیع و ساکت، ساحل شنی زیر نور طلایی و سحرآمیز خورشید، گسرنده شده بود و مرغ های دریایی بر فرازش بالا و پایین می رفتند. یک دسته اردک سفید هم در حیاط بودند و یک نفر به او یک تکه نان و عسل داد. پاشد آمد که آن لحظه حس کرد دنیای بعدی چقدر نزدیک است؛ آن قدر نزدیک که اگر یک قدم برمی داشت به آنجا می رسید و ماندگار می شد. یک نفر مثل دکتر بلایت، البته جوان تر، او را روی شانه هایش می گذاشت و پت صدایش می کرد.
- حجم فایل : 76 مگابایت
- فرمت : pdf (غیر قابل ویرایش)
- تعداد صفحات : 294 ص