فایل ممکن است بخاطر نمایش در سایت بهم ریختگی داشته باشد.
دانلود کتاب جزیره درختان گمشده اثر الیف شافاک pdf
خواهش میکنم بهم بگو که اگه ازت دوری کنم، کمکی میکنه؟ دفنه چانه اش را بلند کرد از زمانی که وارد شده بود برای اولین بار چشم در چشم کوستاس دوخت و گفت: «دلم نمیخواد تو رو از دست بدم.» کوستاس گفت: من هم دلم نمیخواد تو رو از دست بدم.» دفنه با حواس پرتی لیوانش را به لبانش نزدیک کرد خالی بود. کوستاس بلند شد و گفت: «میرم که یه مقدار آب بیارم.» پرده ها را کشید ،امشب میکده پر بود دود غلیظ تنباکو در هوا شناور بود. گروهی از آمریکایی ها نزدیک در نشسته بودند و مشتاقانه، سرشان روی خوراک هایی بود که پیشخدمت جلویشان گذاشته بود.
كوستاس یوسف را دید که کنجی ایستاده و پیراهنی آبی و نخی به تن داشت. چیکو روی قفسه پشت سرش نشسته بود و پرهایش را تمیز میکرد. وقتی چشم در چشم یکدیگر دوختند یوسف لبخند آرام و مطمئنی تحویلش داد. کوستاس سعی کرد همان اشارهٔ دوستانه را پاسخ دهد، اما لبخندی تصنعی زد. قلبش از آنچه دفنه به او گفته بود به درد آمده بود. میان سر و صداها یوسف گفت: «حالت خوبه؟» کوستاس به پارچ خالی در دستش اشاره کرد فقط یه کمی آب میخوام.» یوسف اشاره ای به نزدیکترین پیشخدمت کرد – مرد یونانی بلندقامت و لاغری که به تازگی برای اولین بار پدر شده بود.
وقتی کوستاس منتظر آب تازه بود نگاه بی رمقی به اطراف انداخت، ذهنش از آنچه دفنه با او در میان گذاشته بود پریشان بود صداهای میکده پیرامونش را فرا گرفتند مثل دستی که دور دسته خنجری را میگیرد. سر یکی از میزها متوجه زن بلوند و قوی هیکلی شد که کیف دستی اش را بیرون آورد تا رژ لب بزند.
- حجم فایل : 58 مگابایت
- فرمت : pdf (غیر قابل ویرایش)
- تعداد صفحات : 408 ص