دانلود کتاب جعبه ی پرنده اثر جاش ملرمن pdf

فایل ممکن است بخاطر نمایش در سایت بهم ریختگی داشته باشد.

دانلود کتاب جعبه ی پرنده اثر جاش ملرمن pdf

به خودش گفت: «بهونه میاری که چهار سال منتظر بودی چون می ترسیدی خونه رو برای همیشه از دست بدی. به خودت می گی که چهار سال منتظر بودی چون می خواستی اول همه چیز رو به بچه ها یاد بدی؛ اما هیچ کدوم از این آموزش ها ثمری نداره. برای این چهار سال منتظر بودی چون این جا، توی این سفر، روی این رودخونه، جایی که اون دیوونه ها و گرگ ها کمین می کنند، جایی که اون جونورا حتما نزدیک هستن، دقیقا امروز، باید کاری رو انجام بدی که حتی بیشتر از چهار سال هم بیرون از خونه انجام ندادی: امروز باید چشماتو باز کنی.»

و این حقیقت داشت و او این را می دانست. انگار همیشه می دانسته. نمی دانست که از چه چیزی بیشتر می ترسد؟ احتمال بودن یک جانور در تیررس دیدش؟ یا طیف ناشناخته ای از رنگ ها زمان بازکردن چشم هایش که گویی در برابرش فوران می کنند؟ حالا دنیا چه شکلی شده؟ آیا اصلا آن را می شناسد؟ خاکستری است؟

آیا درختان همان شکل اند؟ یا گل ها، نی ها و آسمان؟ شاید تمام دنیا دیوانه شده؟ آیا دنیا با خودش در جنگ است؟ آیا زمین اقیانوس های خود را پس می زند؟ باد شروع به وزیدن کرد. آیا باد هم چیزی دیده است؟ آیا آن هم دیوانه شده؟ اگر تام بود، حتما می گفت: «درست فکر کن، داری انجامش می دی. داری پارو می زنی. فقط پارو زدنو ادامه بده. همه ی اینا یک معنی می داد: قراره موفق بشی باید چشماتو باز کنی. می تونی از پسش بر بیای، چون مجبوری.»