فایل ممکن است بخاطر نمایش در سایت بهم ریختگی داشته باشد.
دانلود کتاب جناب مارتینی اثر پیترو گروسی pdf
قضیه نه مچ ظریف پاهایش بود که به باریکی ساقه های علف بودند و نه زنجیر طلاییای که دور یکیشان حلقه شده بود؛ نه آن پاهای کشیده، نه کمر باریکش که به باریکی یک دستبند بود، نه آن سینه های گرد یا لباس آبی تیره که به تن داشت و نه آن خط گردن و ردیف ساده مرواریدها به دورش. موی بلند مشکی و کک و مکهای محو روی بینی سربالا و چشمهای سبز و دستهایی که انگار مال شاهزاده خانمی از هندوستان بودند هم نبود.
در واقع چیز خاصی نبود که بشود رویش انگشت گذاشت. شک ندارم اگر تکه تکه از هم سوایش میکردی و دوباره به شکل عروسک دیگری سرهمش میکردی، او را با همان تمسخر و ابهامی نگاه میکرد که بقیهی زنها را. با این حال آن شب در آن اتاق همه صدای مشتی را که حواله شد شنیدند و همه ی حضار قبل از خود جِی فهمیدند کارش تمام است و ضربه فنی شده است.
جِی، بی آنکه منتظر تمام شدن بحث آن جمع شود، رهایشان کرد و راهش را از میان جمع باز کرد و از عرض اتاق گذشت و در همان حال به صدای موسیقی و همهمهی سالن گوش سپرد که اندک اندک محو و بعد به کلی خاموش شد و صدایی نماند جز آهنگ نفسها و تپش دیوانه وار قلب خودش. نزدیک که رسید گفت «سلام.» زن کمی به طرف جِی چرخید.
هنوز از شنیدن بذلهی یکی از آن سه مرد، که دورش حلقه زده بودند و مشغول خوشمزگی بودند، لبخند به لب داشت.
- حجم فایل : 23 مگابایت
- فرمت : pdf (غیر قابل ویرایش)
- تعداد صفحات : 56 ص