فایل ممکن است بخاطر نمایش در سایت بهم ریختگی داشته باشد.
دانلود کتاب جوینده ی طلا اثر ژان ماری گوستاو لوکلزیو pdf
در طول شب باد تغییر جهت داده و حالا به سمت شمال می وزد. هر نوع راندن کشتی در جهت مخالف ناممکن است. ناخدا ترجیح داده از مسیر باد بگریزد تا این که در آگالگا منتظر تغییر جهت باد شود. سکاندار بدون هیچ ناراحتی ای این موضوع را به من اطلاع میدهد. آیا سرانجام روزی به جزیره رودریگ خواهیم رسید؟ این امر بستگی به طول مدت وزش باد دارد. به کمک آن توانسته ایم پنج روزه خودمان را به آگالگا برسانیم. اما حالا باید منتظر بمانیم تا به ما اجازه برگشت بدهد. فقط من هستم که درباره مسیرمان دلواپسم.
ملوانها انگار هیچ اتفاقی نیفتاده و توقف هم اهمیتی ندارد، به بازی با تاس ادامه میدهند. آیا این وضع یک جور ماجراجویی محسوب میشود؟ نه، این طور نیست. آنها به هیچ کس و هیچ سرزمینی تعلق ندارند، همین و بس. دنیایشان به عرشه زِتا و انبار گرم و خفقان آور آن خلاصه میشود که شبها در آن می خوابند. به این چهره های تیره با پوست سوخته از تابش خورشید و وزش باد که شبیه تکه سنگهای صیقلی دریا شده اند نگاه میکنم. مانند شب اولی که کشتی قرار بود حرکت کند، دچار نگرانی گنگ بی دلیلی میشوم.
این مردان به زندگی و به زمانی دیگر تعلق دارند. حتا ناخدا برادمر و سکاندار هم جزء آنها هستند. آنها نیز نسبت به مکان، هوسها و هر چه میتواند نگرانم کند، بی اعتنا هستند. پوست چهره شان صاف و نگاهشان صلابت آهنین دریا را دارد. حالا باد دارد ما را به سمت شمال میراند. بادبانها کاملاً شکم داده اند و و دماغه کشتی، آب تیره دریا را می شکافد و پیش میرود. ساعت به ساعت و روز به روز به پیشروی ادامه میدهیم. من باید در برابر شرایط سر تسلیم فرود بیاورم و نظام پدیده های طبیعت را بپذیرم.
هر روز ظهر موقعی که خورشید به اوج آسمان میرسد، سکان دار هدایت کشتی را به من می سپارد و میرود زیر عرشه تا با چشمان باز استراحت کند. شاید به این ترتیب یاد بگیرم دیگر سؤال نکنم. آیا میشود از دریا سؤال کرد؟ آیا میتوان از افق حساب پس گرفت؟ تنها چیزهایی که واقعاً وجود خارجی دارند باد است که ما را به جلو میراند و موج ها که کشتی بر آنها می لغزد. شب هم ستارگان بی حرکت راهنمایی مان میکنند.
- حجم فایل : 76 مگابایت
- فرمت : pdf (غیر قابل ویرایش)
- تعداد صفحات : 319 ص