پیش نمایش
دانلود کتاب حضور هنر صلح و خوشبختی اثر روپرت اسپیرا pdf
تجربهی ما همواره تنها کلیت یکپارچهی صمیمی است. یک تفکر صرفاً میتواند برای تفکیک آن به تقسیم بندیهای مختلف تجربه ظاهر شود مانند: ذهن، جسم و جهان که هر یک از مادهای متفاوت تشکیل یافته اند. در حقیقت، تمام تجربه از یک چیز تشکیل یافته است که میتوان آن را «تجربه»، «آگاهی»، خویشتن ما یا «من» خواند.
هیچ یک از بخشهای تجربه، نسبت به بخش دیگر، نزدیکتر یا دورتر از تجربه، آگاهی یا خویشتن ما نیستند. حتی این چنین نیست که تجربهی ذهن، جسم و جهان به تجربه، آگاهی یا خویشتن ما نزدیک باشد. بلکه نزدیکتر از نزدیک هستند. بیندیشید که تصویر چقدر میتواند با صفحه نمایش فاصله داشته باشد؟ در تجربه «دو چیز» وجود ندارند.
در این تجزیه و تحلیل نهایی، که در حقیقت تجزیه و تحلیلی مبتنی بر تجربهی واقعی ماست، حتی صحیح نیست که بگوییم تمام تجربهی ذهن، جسم و جهان هستی، تحت نفوذ یا اشباع شدهی آگاهی یا حضور است. این ادعا که ذهن، جسم و جهان هستی تحت نفوذ یا اشباع آگاهی یا حضور هستند، بدین معناست که ذهن، جسم و جهانی مستقل در نخستین جایگاه حاضر هستند.
که میتوانند به مانند اسفنجی که تحت نفوذ آب قرار میگیرد، تحت نفوذ چیزی قرار بگیرند. اما این آغازی برای باور به واقعیت مستقل ذهن، جسم و جهان هستی خواهد بود. چنین ادعایی در صورتی معتبر خواهد بود که به استقلال واقعیت ذهن، جسم و جهان هستی باور داشته باشیم. بدین ترتیب توجه ما را بدان حقیقت میکشاند که هر تجربهی ذهن، جسم و جهان هستی کاملاً با آگاهی یا حضور متحد است. (ص195 )
این مرحلهی «نیمه راه» است. هرچه این حقیقت بیشتر و بیشتر آشکار میشود که تمام تجربه تحت نفوذ آگاهی یا حضور است، جنبهی آگاهی یا حضور تجربه غالبتر میشود و وجه ظاهراً عینی ذهن، جسم و جهان هستی، یعنی نامها و صور متغیر، جمود ظاهری و استقلال خود را از دست میدهند. آگاهی در بدو امر، ظاهراً جنبهی مخفی، بیاساس و ادواری ذهن، جسم و جهان هستی هستند که برعکس مبرهن، بنیادین، ثابت و حقیقی به نظر میرسند.
بدین ترتیب ما صرفاً ذهن، جسم و جهان هستی ابژهها را مشاهده میکنیم. سپس توجه ما به سمت این حقیقت کشانده میشود که آگاهی به هر تجربهی ظاهراً عینی ذهن، جسم و جهان هستی نفوذ میکند. با این حال، هرچه بیشتر در تجربهی خود تعمق میکنیم، روشنتر میشود که تدریجاً در بسیاری موارد، آگاهی در حقیقت، وجه پایدار، همواره حاضر و بنیادین تجربه است.
همچنان که این امر بیشتر و بیشتر تجربهی زندهی ما میشود، واقعیت متناظر ذهن، جسم و جهان هستی به عنوان ابژه هایی مستقل در شأن خود، کوچکتر میشوند. این ژرف اندیشی ممکن است در سطح ذهنی آغاز شود، اما به مرور زمان به اعماق وجود ما فرو میرود و کاملاً ما را فرا میگیرد. به طور کامل احساسات و ادراکات همچنین افکار ما را فرامی گیرد. (ص196 )
جهان هستی و آگاهی جایگزین یکدیگر میشوند. در نقطهای خاص، تغییری رخ میدهد. واقعیتی که زمانی به ذهن، جسم و جهان هستی نسبت داده ایم، طبق خرد و تجربه، با خویشتن ما، آگاهی، مأوا دارند. تجربهی ذهن، جسم و جهان هستی در حالت بیدار شدن، بیشتر و بیشتر شبیه تجربهی آنها در حالت خواب میشود. آن، واقعیتِ ظاهراً مستقل، باثبات و مجزای خود را از دست میدهد و درعوض تحمیلی رؤیا گونه بر آگاهی
- حجم فایل : 44 مگابایت
- فرمت : pdf (غیر قابل ویرایش)
- تعداد صفحات : 208 ص