فایل ممکن است بخاطر نمایش در سایت بهم ریختگی داشته باشد.
دانلود کتاب خانه ی افعی اثر بی دیون پورت pdf
می دانم که آگاتا حقه ها و ترفندهای خودش را دارد و جای تأسف است. اگر به جای اینکه در این مورد رک و راست با من حرف بزند، به ترفند متوسل شده باشد. از طرفی آگاتا دائماً شک و تردیدش را در مورد اینکه آنی مهره صحیح باشد، ابراز کرده و من از شهرت غیرقابل انکار او در برقراری ارتباط با ماوراءالطبیعه به خوبی آگاهم بدون مشاوره او، مطمئن نیستم که حتی خود من میتوانستم به غم هایم غلبه کنم. آنی بچه بسیار باهوشی است سرکشی اش مرا یاد بچگیهای خودم میاندازد.
آگاتا متوجه شده که من تا چه حد اجازه داده ام این دختر در دلم جا باز کند به من یادآوری کرد که این دختر بلای تو نیست که البته این حرفش به نظرم بی رحمانه آمد بگذریم با خودم فکر کرده بودم وقتی احتیاجم به آنی برطرف شد، بفرستمش به یک مدرسه خوب اما اگر واقعاً این داستانها را از خودش بسازد؟ اگر بدجنس تر و خبیث تر از آن باشد که تصورش را میکنم؟ نظر آگاتا نسبت به آنی همین است. من سالها با آگاتا کار کرده ام و با هم نشانه های جادویی مورد نیاز هدف مرا در کاخ فراهم کرده ایم و طبعاً به او اعتماد کامل دارم – پس شاید لازم باشد به جای پیروی از احساسات رقیق خودم به قضاوتهای او گوش بدهم.
حالا مهره جدیدی وارد بازی شده امروز صبح آگاتا آمد به اتاق پذیرایی بکی و دختر کوچکی هم دنبالش وارد شدند. این دختر خواهر کوچک بکی است که برای دیدن او آمده اما آگاتا عقیده دارد این دخترک است که میتواند قاصد واقعی من باشد میگوید مشخصات این دختر با همه پیشگوییها مطابقت دارد، از جمله اینکه نه دختر است نه پسر در این مورد به خصوص سؤال کردم چون آنی با آن موهای چیده و لباسهای پسرانه اش به خوبی در این تعریف می گنجد. یکی با ادب و تواضع مقبول همیشگی اش گفت که جینی وقتی کوچک بوده تا مدتها نمیتوانسته اسم خودش را بگوید و به خودش میگفته “جان”.
همه خانواده هم به همین اسم صدایش میکرده اند برای همین بیشتر مردم فکر میکرده اند آن بچه پسر است، نه دختر. اما این آنی – یعنی یا نوآ ـ نیست که گشاینده درهاست. نگاهی به آن طفلک نحیف و لرزان با آن موهای بور و کم پشتش انداختم طفلک از اینکه مرکز آن همه توجه قرار گرفته بود از خجالت سرخ شده بود و لب پایینش را می جوید. از آگاتا پرسیدم: «فکر میکنی این دختر قادره که…؟» نمیتوانستم جمله ام را تمام کنم چون نمیدانستم بکی و خواهرش تا چه حد از آزمایشهای ما اطلاع دارند. آگاتا گفت: «یقیناً انجام هم داده جینی به خانم بگو امروز صبح تو پله ها چه اتفاقی برات افتاد؟»
- حجم فایل : 49 مگابایت
- فرمت : pdf (غیر قابل ویرایش)
- تعداد صفحات : 209 ص