فایل ممکن است بخاطر نمایش در سایت بهم ریختگی داشته باشد.
دانلود کتاب خیرگی اثر الیف شافاک pdf
رود دو قدم جلوتر بود، آب دو قدم آن طرف تر. تنها دو قدم مانده بود به گردش مواج آب، به نم نم باران، به قُل قُل زدن آب، به شکوفیدن در پای ساحل، به دام کشیدن ماهیها. این بار با صدای آمرانه ای گفت: «لب هایت را بده» لبهای زن خشکِ خشک، پوستش پاره پاره و هر آن در معرض خونریزی، زن اما هنوز با آخرین توانش در حال مقاومت.
پوست لب در شرف کنده شدن، زن در تب و تاب، می خواست که عقب بکشد خودش را اما یارای رفتنش نبود. از وجودش، از اعماق درونش همهمه ای در شور و شوق، هرگز به خود عشق ندیده، قلبش هم چون تنه درخت سرخداری شرحه شرحه، هیجان و شهوت و عشق از زیر لایه لایه پوستش در تب و تاب، به زهرآلودی و لمس ناپذیری برگهای سبز سرخدار.
زهر جاری شد و روان، بی هیچ روزنی به برون، پس به درون تراوش شد، بی حس شد و کرخت و تسلیم این بی حسی و کرختی که جریان یافت در اعماق وجودش، تسلیم آرام و بی صدا، جریان رودخانه متلاطم و سرد. و هنوز دو قدم مانده بود به رود. دیدگانِ خمارِ زن که به برقِ نگاهِ مرد افتاد، یادش آمد امتحان پروردگار را، دقیقاً شبیه به همان موعظه ای که شنیده بود.
تن جذاب و ستبر، طعم تند و تیز، رایحه ای شگفت، مرطوب و خیس، آب گونههایی مشمئز کننده. اما انسان است دیگر، ذاتاً ضعیف و هر آینه در وسوسه و امتحان. حتی وقتی تلاش می کند تا روحش را قوی سازد و بی احساس و تاب بیاورد وسوسه ها را باز این شیطان است که برنده میشود.
اکنون در اینجا شیطان، مرد جوانی شده بود به غایت زیبا و برومند و خوش سیما که زیبائیش نفس بند می آورد، زیبایی مشمئز کننده، همان دم که دیده مادام دِمارله به رخسارش افتاد، قلبش آشفته شد و روحش در تب و تاب.
- حجم فایل : 53 مگابایت
- فرمت : pdf (غیر قابل ویرایش)
- تعداد صفحات : 363 ص