فایل ممکن است بخاطر نمایش در سایت بهم ریختگی داشته باشد.
دانلود کتاب دختری که با آتش بازی کرد اثر استیگ لارسن pdf
ظاهرا پلیس همان نامه ای را خوانده که او به خانه ی سالاندر در لونداگاتان فرستاده بود. مودیگ بیست دقیقه بعد رسید و بلومکویست از او خواست کنار اریکسون در اتاق نشیمن بنشیند. بلومکویست به آشپزخانه رفت و کوله پشتی را از کابینت کنار ماکروویو درآورد. یک لحظه مردد شد، سپس کیف را باز کرد و چکش و گاز اشک آور را درآورد. مخفی کردن شواهد. گاز اشک آور سلاحی غیرقانونی بود و حمل آن جرم محسوب می شد. وجود چکش هم فقط ادعای دیگران مبنی بر تمایل به خشونت سالاندر را تأیید می کرد. بلومکویست با خود فکر کرد که وجود چکش لازم نبود. او به مودیگ قهوه تعارف کرد. کارآگاه پرسید: «یک سؤال بپرسم؟» بفرمائید.»
در نامه ای که به سالاندر ارسال کردید و همکارانم در لونداگاتان پیدا کردند، نوشته اید که مدیون او هستید. دقیقا منظورتان از این حرف چه بود؟» «لیزبت سالاندر لطف بزرگی در حق من کرد.» «چه جور لطفی؟» این موضوع، بسیار خصوصی است و فقط بین من و او است. من هم قصد ندارم راجع به آن صحبت کنم.» مودی نگاهی سرد و جدی به او انداخت. «قتل سه انسان در میان است.» «من هم امیدوارم هر چه زودتر قاتل پست فطرت ڈگ و میا را دستگیر کنید.» به نظر شما سالاندر قاتل نیست؟» «نخیر.» در این صورت به نظر شما چه کسی به دوستانتان تیراندازی کرد؟»
نمی دانم. ولی دگ قصد داشت نام بسیاری از افراد را فاش کند که مسلما پس از افشاگری چیزهای زیادی را از دست می دادند. ممکن است یکی از آنها قاتل باشد.» چرا چنین شخصی باید نیلس بیرمان وکیل را هم به قتل برساند؟» نمی دانم. حداقل الآن نمی دانم.» نگاه بلومکویست قانع کننده بود. مودیگ ناگهان لبخند زد. می دانست که او لقب کاله بلومکویست را از همان کارآگاه معروف داستان های آسترید لیندگرن گرفته بود. «شما قصد دارید او را پیدا کنید؟» اگر بتوانم بله. می توانید این موضوع را به کارآگاه بوبلانسکی هم بگویید.» «حتما. امیدوارم اگر سالاندر تماس گرفت، ما را در جریان بگذارید.»
- حجم فایل : 88 مگابایت
- فرمت : pdf (غیر قابل ویرایش)
- تعداد صفحات : 468 ص