فایل ممکن است بخاطر نمایش در سایت بهم ریختگی داشته باشد.
دانلود کتاب دختری که راز کهنه را آشکار کرد اثر استیگ لارسن pdf
سالاندر در طول هفته در رختخواب ماند و صورتش از شدت گریه ورم کرده بود. موضوع، تنها مربوط به تهدید و تحقير نبود، این اصولا وحشی گری بود. سالاندر خیلی دیر متوجه شد که در مورد بیرمان قضاوت درستی نکرده است. او گمان می کرد که بیرمان تحت تأثیر قدرتش قرار گرفته است و تمایل دارد بر او حاکمیت داشته باشد و فکر نمی کرد او یک سادیست تمام عیار باشد. سالاندر چندین بار فکر کرده بود که بیرمان می خواهد او را به قتل برساند. او گریه نکرد. وقتی به خانه رفت، مقداری آب با دو قرص روهیپنول (آرام بخش بسیار قوی) خورد و لحاف را روی سرش کشید و از حال رفت. او ظهر یکشنبه از خواب بیدار شد.
مغزش از هرگونه فکری خالی بود. از جایش بلند شد، دو لیوان شیر و یک سیب خورد و دو قرص خواب دیگر هم خورد و دوباره خوابید. تا سه شنبه تمایلی نداشت از جایش بلند شود. از خانه بیرون رفت و یک جعبه بزرگ پیتزا خرید، دو تکه از آن را داخل مایکروویو گذاشت و یک فلاسک را از قهوه پر کرد. آن شب را با اینترنت و خواندن مقالات و پایان نامه هایی سرگرم بود که در مورد آسیب شناسی بیماری سادیسم بودند. او مقاله ای را پیدا کرد که از طرف گروهی از زنان در ایالات متحده چاپ شده بود و نویسنده ی آن مدعی بود که بیمار مبتلا به سادیسم مراوده های خود را با درک دقیق حسی انتخاب می کند.
فرد مبتلا به سادیسم در مورد آزار کسانی تخصص دارد که دچار نوعی وابستگی هستند. آدوكات بیرمان او را قربانی خودش می دانست. این مقاله برای او روشن کرد که دیگران او را از چه زاویه ای می بینند. وقتی سوزان رستوران را ساعت ۲ بعدازظهر شنبه تعطیل کرد، بلومکویست آن جا را ترک نمود. او تمام صبح مشغول تایپ کردن یادداشت هایش در لپ تاپش بود و قبل از رفتن به خانه مقداری غذا و تعدادی سیگار خرید. او متوجه شده بود که سوسیس و سیب زمینی سرخ کرده و چغندر؛ غذایی که قبلا برای او خوش مزه نبود، در کلبه ای در حومه ی شهر غذایی کامل و بی نقص است.
- حجم فایل : 84 مگابایت
- فرمت : pdf (غیر قابل ویرایش)
- تعداد صفحات : 428 ص