فایل ممکن است بخاطر نمایش در سایت بهم ریختگی داشته باشد.
دانلود کتاب دری وری اثر ابراهیم رها pdf
اردشير البته انتظار به نتیجه رسیدن عشق جان سوزش را داشت و از همین میزان هجران که کشیده بود احساس خستگی می کرد و طبعا میخواست پس از شب هجران، روز وصل برسد، اما او هم آنقدر درک داشت که اگر شاعر روزوصل را نوید داده که در پی شب هجران خواهید رسید مراد و مقصودش الزاما همین فردا صبح کله ی سحر نبوده است. از این رو گیج بود که به واقع «من و این همه خوشبختی محاله» و من من می کرد که جمله ی پرسشی نوشین بدل به جمله ای امری شد.
«اردشیر جان پاشو با هم بریم آزمایشگاه. پاشو تنبل بازی درنیار. خر نشو». بدیهی بود افزودن «خر نشو» به پایان این جمله هیچ محلی از اعراب نداشت، اما نوشین هم قصدش رعایت شیوهی صحیح سخن گفتن نبود. او یک عبارت دم دستی میخواست تا اردشیر را به سرعت خام کند و برای یافتن چنین عبارتی اصلا هم حوصله نداشت فکر کند. حق هم با او بود. اساسا هر خزعبلی که میگفت جواب میداد. همین «خرنشو» از اردشیر یک خر تمام عیار ساخت و به طرفه العينی حاضر شد که بروند آزمایشگاه. نوشین جان، فکر نمیکنی بهتره اول با خانوادهها طرح کنیم و بعد از طی مراحل و مراسم بریم آزمایش بدیم؟
این سؤال را به شکلی کاملا محتاطانه آن هم در ماشین و حین حرکت به سوی آزمایشگاه پرسید. آزمایشگاهی که پیشتر نوشین در آن آزمایش داده بود، شاید همین دیروز، و میرفت تا نتیجه را بگیرد. در واقع قرار نبود اردشیر آزمایش بدهد و آنها برای آزمایش ازدواج جایی نمیرفتند، آنها میخواستند به آزمایشگاه بروند که البته نتیجهی آزمایشش از نتیجهی آزمایش خودشان برای ازدواج با عدم ازدواجشان حایز اهمیتتر بود.نوشین در طول راه مدام از آینده حرف می زد. اصولا با گذشته هیچ کاری نداشت. حتی با وجود آن که این آزمایش را در گذشته داده بود میدانست که نتیجهاش در آینده تأثیر خواهد داشت.
- حجم فایل : 21 مگابایت
- فرمت : pdf (غیر قابل ویرایش)
- تعداد صفحات : 57 ص