فایل ممکن است بخاطر نمایش در سایت بهم ریختگی داشته باشد.
دانلود کتاب در قلمرو مرگ اثر ادگار آلن پو ، توماس مان و گاستون لرو pdf
پتر گه گاه نفسی تازه می کرد تا کبوترهای نامه برش را تماشا کند و به گل های لبِ پنجره اش برسد. یکشنبه ها و دوشنبه ها از صبح تا شب در میکده ها و حتا جلوِ آستانه ی خانه اش به ورق بازی می پرداخت. در قمار کسی توان برابری با او را نداشت. از دیگر ویژگی های او این بود که بچه هایش را به حدی دوست داشت که نمی گذاشت به آنان بد بگذرد، به همین علت به ندرت اتفاق می افتاد که خودش بتواند یک وعده غذای درست و حسابی بخورد، اما در مناسبت های خاصی چون روز سانکت کریس پین از کسی عقب نمی ماند و خوراک خرگوش را با دو کیلو سیب زمینی، چنان می خورد که گویی اصلاً چیزی در کار نبوده است.
اما پتر لرم نذرش را فراموش کرده بود. تا این که یک روز دوشنبه دختر کوچولویش رقص کنان با یک پرچم کوچک کاغذی کلیسای شرپن هویفل، پیش او آمد. پتر حسابی جا خورده بود. پرسید: « این را از کجا آورده ای؟ » ـ جلوِ دسته ی موزیک کلیسا، توی راه به این طرف می دویدم که آقای کشیشی این را به من داد. پتر ناگاه به یاد نذرش افتاد. تنها یک یکشنبه ی دیگر در ماه می باقی مانده بود تا او بتواند با یکی از دسته های مذهبی به شرپن هویفل برود. گرچه او بعداً نیز می توانست در ماه ژوئن به تنهایی به این سفر برود، اما در هر حال هیچ چیز بدتر از تنهایی نیست.
ده ساعت پیاده روی از آنت ورپن آن هم بدون صحبت و وراجی! ده ساعت تمام دم فرو بستن! نه، این فقط به درد سفرهای زیارتی خشک وخالی می خورد. کاش می شد تا سال دیگر این سفر را عقب بیندازد. اما اگر آن وقت رُز کوچولو باز هم در طول زمستان بیمار بشود، چه؟ پتر چندان خرافاتی نبود. مگر آن که این خرافات به مرگ یا بیماری مربوط می شد. مسئله این بود که آیا هنوز هم فقط روزهای یکشنبه دسته ی مذهبی به سفر زیارتی می رود؟ اگر نه، او ناچار بود به تنهایی به این سفر برود.
- حجم فایل : 94 مگابایت
- فرمت : pdf (غیر قابل ویرایش)
- تعداد صفحات : 162 ص