دانلود کتاب دفترچه یادداشت قرمز اثر آنتوان لورن pdf

فایل ممکن است بخاطر نمایش در سایت بهم ریختگی داشته باشد.

دانلود کتاب دفترچه یادداشت قرمز اثر آنتوان لورن pdf

لوران کیف را برداشت. زیپ اصلی را تا نیمه باز کرد، دید کیف پُر از لوازم شخصی بود. کیف را وارسی می کرد که زنی جوان، از درِ خانه ای بیرون آمد، چمدانی دنبال خودش می کشید. زن از کنار او رد شد، بعد برگشت و نگاهش کرد. وقتی چشمش تو چشم لوران افتاد، کم کم سرعتش را زیاد کرد و در نبش خیابان ناپدید شد. در آن لحظه، لوران فهمید که چقدر مشکوک به نظر می رسد. یک مردِ تنها، با موهای دَرهم و بَرهم و صورتی که کامل اصلاح نشده، درحالی که دارد کیفِ یک زن را باز می کند… با عجله آن را بست.

چه باید می کرد؟ کیف را با خودش ببرد یا همان جا بگذارد؟ بدون شک در گوشه ای از این شهر کیف زنی را دزدیده اند و به احتمال زیاد او امیدش را برای دیدن دوباره ی آن از دست داده. با خودش گفت: « من تنها کسی هستم که می دونم اون کیف کجاست و اگه بذارم این جا بمونه مامورهای جمع آوری زباله داغونش می کنن یا دوباره دزدیده می شه. »

لوران تصمیمش را گرفت؛ کیف را برداشت و به طرف بالای خیابان راه افتاد. تا پاسگاه پلیس فقط ده دقیقه راه بود. کیف را تحویل آن جا می دهد، چند فرم اداری پُر می کند، بازمی گردد و در کافه می نشیند.  همراه داشتن این کیف حس عجیبی داشت؛ مثل قدم زدن با یک حیوان خانگی که مالِ شما نیست و فقط با بی میلی دنبال تان می آید. لوران بند طلایی رنگ را مثل یک سیم دور دستش پیچانده بود، که کیف تاب نخورد و جلب توجه نکند. چیزی در دستش بود که مال خودش نبود و نباید روی شانه اش می انداخت. زن دیگری اول به کیف نگاه کرد و بعد به لوران.