فایل ممکن است بخاطر نمایش در سایت بهم ریختگی داشته باشد.
دانلود کتاب دکتر داتیس اثر حامد اسماعیلیون pdf
صدای فریاد کشیدن صولت در گوشم می ماند. نزدیک مطبم. راهنما زده بودم بپیچم به ورودی ساسنگ. فرمان را کج میکنم طرف لابراتوار. نشانی را بلدم. گوشی از دستش افتاد. برای چه فریاد می زد؟ سکته؟ نه بابا. آدم سکته ای این طوری فریاد نمی زند. فرو می رود توی خودش. دوباره شماره اش را می گیرم. اشغال است. از بین کامیون ها ویراژ میدهم. این نیسان با بار آهن قراضه اش، آن مینی بوس با شیشه های گلی اش. زنگ میزنم مطب. خانم حقانی هم هنوز نرسیده. انگشت شستم روی گوشی است؛ تکرار شماره گیری. راه کش می آید. از ترافیک خبری نیست. دلم آشوب است. نان و پنیر صبح تلخ توی دهانم است.
از جلو درمانگاه مسکین رد می شوم. می رسم. ته بلوار دور می زنم. موتوریها به سرعت از کنارم رد می شوند. چند نفری را میبینم به طرفی میدوند. کجا می روند؟ مدرسه ها که تعطیل است. آدم گومای درست و حسابی بشود همین است. جای پارک نیست. می روم توی کوچه و پراید را می گذارم جلو خانه ی مردم. گوشی می رود توی جیبم. در پراید را قفل میکنم و میدوم. زنی دارد جلو خانه اش را آب پاشی می کند. میرسم به ساختمان صولت. در نیمه باز است. بیست نفری دور در حلقه زده اند. از دورتر هم پیدا بودند. ماشین پلیس هم آمده. چراغ گردانش روشن نیست. جمعیت را کنار می زنم.
صولت زانو زده جلو در و دستش به پیشانی است. مات مانده. دست روی شانه اش می گذارم. «دکتر سینا… سینا…» سرباز نمی گذارد وارد بشوم. کارت نظام پزشکی ام را نشان میدهم. توی همین ساختمان یکی از همکارها مطب دارد. صولت به حالی نیست که بلند شود و سفارشم را کند برای تو رفتن. دو افسر که انگاری وظیفه اند و رنگ به چهره ندارند تماشایم می کنند.
- حجم فایل : 87 مگابایت
- فرمت : pdf (غیر قابل ویرایش)
- تعداد صفحات : 188 ص