فایل ممکن است بخاطر نمایش در سایت بهم ریختگی داشته باشد.
دانلود کتاب راه آهن زیرزمینی اثر کولسون وایتهد pdf
شوهر اولش به ویسکی ذرت اعتیاد داشت و با دستهای بزرگش او را کتک میزد. وقتی شوهرش پایین جاده به یک ملاک نیشکر در فلوریدا فروخته شد و شرش کنده شد، خم به ابروی آجاری نیامد. دفعهٔ بعد به یک پسر خوب از بخش جنوبی علاقهمند شد. قبل از اینکه وبا جان پسرک را بگیرد، دوست داشت برای آجاری داستانهای انجیل را بخواند، ارباب قبلیاش در مورد برده و دین آزاداندیشتر بود. آجاری از داستانها و تمثیلهایی که سفیدپوستها در آن نظری داشتند، لذت میبرد؛ صحبت از نجات و رهایی میتوانست به یک آفریقایی ایدههایی بدهد.
پسرهای بیچارهٔ حام! آخرین شوهر آجاری هم که گوشهایش را بهخاطر دزدیدن عسل از دست داده بود، بر اثر عفونت گوشهایش مرد. آجاری از این مردها صاحب پنج بچه شد؛ همه را روی کف چوبی اتاقک بهدنیا آورده بود، هر موقع از هر کدامشان اشتباهی سر میزد، آن نقطه را به آنها نشان میداد و میگفت از آنجا آمدهاید و اگر آدم نشوید، شما را به همانجا برمیگردانم.
به آنها آموخت که از او اطاعت کنند و نیز از اربابان، که اگر اینچنین میکردند شاید نجات مییافتند. دوتا از بچهها بر اثر تب مردند. یک پسرش نیز هنگام بازی در زمین شخمزده پایش برید و عفونت کرد. بچهٔ کوچکترش هم، ارباب با کُنده کوبیده بود بر فرق سرش و دیگر از خواب بیدار نشده بود. یکی پس از دیگری مرده بودند. پیرزنی به آجاری گفته بود، خیلی هم خوب؛ اینطوری حداقل فروخته نشدند. حرفی که واقعیت داشت، آن وقتها راندال، بهندرت بچههای کوچک را میفروخت. الان تو میدانی بچههایت کجا و چگونه مردهاند. تنها بچهٔ آجاری که ده سالگی را پشتسر گذاشت، میبل، مادر کورا بود.
- حجم فایل : 88 مگابایت
- فرمت : pdf (غیر قابل ویرایش)
- تعداد صفحات : 454 ص