فایل ممکن است بخاطر نمایش در سایت بهم ریختگی داشته باشد.
دانلود کتاب رویای تب آلود اثر جرج آر آر مارتین pdf
روی عرشه ی پایینی کشتی مایک پشمالو عربده می کشید و همانطور که با میله ی آهنی اش کارگران را تهدید می کرد، دستوراتی نیز به آنها می داد. اما کلمات مایک در میان سر و صدای بارگیری و سوت ممتد کشتی ها گم می شد. کوهی از محموله های مختلف که به نظر بیش از هزار تن وزن داشت، بر روی اسکله آماده بارگیری بود. هنوز حتی یک چهارم بارها هم به روی عرشه منتقل نشده بود. مسلما چند ساعتی طول می کشید. وقتی هنوز آنقدر بار بر روی اسکله مانده بود، حتی اگر می خواست هم نمی توانست دستور حرکت بدهد. مطمئنا مایک پشمالو و جفرز تصور می کردند که دیوانه شده است.
آرزو می کرد که کاش می توانست، همانطور که قصدش را داشت، همه چیز را با آنها در میان بگذارد. اما برای این موضوع زمان کافی در اختیار نداشت. همه چیز خیلی سریع اتفاق افتاده بود و بعد از غروب آفتاب ديمون جولیان برای صرف شام به روی عرشه رویای تب آلود می آمد. زمانی برای حرف زدن با جاناتان جفرز و مایک پشمالو و پاسخ دادن به سؤالات و تردیدهایی که مسلمة در ذهنشان ایجاد می شد، باقی نمانده بود. پس آن شب ابتر مارش تنها می ماند، یا تقریبا تنها می ماند؛ فقط او و جاشوا در اتاقی پر از آنها، پر از اهالی شب! مارش، جاشوا را یکی از آنها نمی دانست. جاشوا به نوعی فرق می کرد. جاشوا به او اطمینان داده بود که همه چیز خوب پیش خواهد رفت.
جاشوا معجونش را داشت و پر از کلمات امیدبخش و رویا بود. اما ابتر مارش تردیدهایش را همچنان به همراه داشت. رویای تب آلود ساکت بود. جاشوا تقریبا همه را مرخص کرده بود تا مهمانی شامش کاملا خصوصی باشد. مارش از این موضوع چندان خوشش نمی آمد، اما وقتی جاشوا تصمیمی میگرفت بحث کردن با او فایده ای نداشت. میز سالن اصلی چیده شده بود. چراغ ها هنوز روشن نشده بودند و دود و بخار و طوفانی که از دوردست نزدیک می شد همه و همه دست به دست هم داده بودند تا فضایی تیره و وهم آلود ایجاد کنند.
- حجم فایل : 80 مگابایت
- فرمت : pdf (غیر قابل ویرایش)
- تعداد صفحات : 506 ص