فایل ممکن است بخاطر نمایش در سایت بهم ریختگی داشته باشد.
دانلود کتاب سایه تاریکتر جادو اثر ویکتوریا شواب pdf
لیلا نمی دانست خونریزی کِل ادامه داشت یا نه. (جراحت آشکاری را ندیده بود)، ولی سر تا پایش آغشته به خون بود و همین باعث میشد لیلا آرزو کند برای اطمینان ضربه ی دیگری هم به هالند زده بود. صدای آهسته ای، چیزی بين حبس شدن نفس و ناله از دهان کِل بیرون آمد و لیلا که میترسید کل همانجا بمیرد و با وجود اینکه بازگشته بود تقصیرش گردن او بیفتد، شروع به صحبت کرد. بازوی کل را دور شانه های خود انداخت و گفت: «با من بمون.»
اکنون که تا این حد به هم نزدیک بودند تنها چیزی که میتوانست به آن فکر کند بو بود. (نه بوی خون بوی) خون آزارش نمی داد؛ منظورش عطرهای دیگری بود که به سر تا پای کل و هالند چسبیده بود: گل و خاک و فلز و خاکستر. میتونم بوی جادوش رو روت احساس کنم. منظورش همین بود؟ این بوی جادو بود؟ عطر کل را گذرا هنگامی که بدنش را کف اتاق خوابش روی زمین کشیده بود احساس کرده بود.
اکنون که بازویش دور شانه های لیلا بود، بو کاملا مشامش را پر کرده بود. رد فلز سوزان هالند در هوا باقی مانده بود و با اینکه سنگ در جیبش بود، میتوانست بوی آن را نیز احساس کند. بویش در فضای کوچه پخش شده بود. شبیه بوی دریا و دود چوب بود. نمک و تاریکی. لحظه ای به خاطر تیز بودن حس بویایی اش احساس غرور کرد.
ولی بعد به خاطر آورد که بوی گلهای کل یا بوی دود سنگ را هنگام بازگشت به موج بی ثمر یا نشستن پشت پیشخوان احساس نکرده بود، در حالی که هالند از طریق این دو بو، رد او را تا مهمانخانه گرفته بود. بارش باران شدید و بی وقفه بود و طولی نکشید که دیگر چیزی جز بوی آب روی سنگها به مشامش نرسید.
- حجم فایل : 59 مگابایت
- فرمت : pdf (غیر قابل ویرایش)
- تعداد صفحات : 391 ص