فایل ممکن است بخاطر نمایش در سایت بهم ریختگی داشته باشد.
دانلود کتاب سزار بیروتو اثر اونوره دو بالزاک Pdf
گودیسار که جز در فضای باز و هوای آزاد نمی توانست زندگی کند، به اتهامی بزرگ به زندان افتاد. قاضی پوپینو با قبول این امر که پای گودیسار تنها در نتیجه بی احتیاطی و دیوانگی محض به این توطئه کشیده شده، او را از جرگه متهمان خارج کرد. هر گاه به جای قاضی پوپینو، قاضی دیگری، علاقه مند جلب رضایت صاحبان قدرت و یا سلطنت طلبی افراطی به کار گودیسار رسیدگی میکرد؛ سر نماینده سیار بدبخت به بالای دار میرفت.
گودیسار که زندگی خود را مدیون این بازپرس میدانست، از اینکه جز حق شناسی و سپاس گزاری خشک و خالی، به نوع دیگری جبران خدمت نجات دهنده خود را نمی توانست بکند، سخت پریشان و نومید بود. چون نمی توانست پیش قاضی ای که عدالت را دربارۀ او اجرا کرده بود برود و از او تشکر کند، پیش راگون رفت و به او گفت که بندۀ حلقه به گوش و وفادار خانواده پوپینو خواهد بود.
پویپنو طبیعتاً تا بازگشت گودیسار از فرصت استفاده کرد و به دیدن دکان خود در کوچه سن دیامان رفت و نشانی خانۀ مالک آن را گرفت تا با او دربارهٔ تنظیم اجاره نامه مذاکره کند. پوپینو همچنان که در کوچه های پرپیچ وخم و تاریک محله هال بزرگ میگشت و در سر نقشهٔ پیدا کردن وسایلی را برای موفقیت خود میکشید، در کوچه اوبری لوبوشه چیز خوش یمنی به دست آورد که یقین داشت فردا سزار با دیدن آن بسیار شادمان خواهد شد.
نیمه های شب بود که پوپینو در انتهای کوچه دوز – اکو از دور صدای گودیسار را که چون قراولی دم در مهمانسرای بازرگانی ایستاده بود و تصنیفی را میخواند به آهنگ آن با عصای خود روی سنگفرش کوچه رنگ گرفته بود، شنید. انسلم شتابان خود را به در مهمانسرا رسانید و خود را به گودیسار نشان داد و گفت: «آقا دو کلمه با شما عرض دارم» عامل سیار که عصای پر از سرب خود را برای فرود آوردن بر سر مهاجم بلند کرده بود گفت: یازده کلمه بگو. آنسلم بیچاره گفت: «من پوپینوام».
- حجم فایل : 37 مگابایت
- فرمت : pdf (غیر قابل ویرایش)
- تعداد صفحات : 416 ص