فایل ممکن است بخاطر نمایش در سایت بهم ریختگی داشته باشد.
دانلود کتاب شش نوشتار در روان درمانی پویشی اثر آلان بیبر، کاترین هیکی، ایرنه استرتاگ، آتسا فیروز، میروسلاو بلیسکی، پتروسکی و جوزف کلارک pdf
دکتر حبیب دوانلو که یکی از افراد پیشتاز در حیطه روان درمانی کوتاه مدت است، در اواخر دهه ۱۹۵۰ و اوایل دهه ۱۹۶۰ کار خود را با روانکاوی کلاسیک آغاز کرد. او که در بوستن تحصیل میکرد، به شدت تحت تاثیر اساتید خود یعنی الیزابت زنزل، هلن دوچ و اریک لیندمان بود. با وجود این به سرعت از شیفتگی به روانکاوی دراز مدت رهایی یافت.
او عنوان کرد که فروید، گرفتار تحلیلهای دراز مدت و پایان ناپذیری بود که به عقیده خود فروید در بسیاری از موارد، ناشی از نوعی نیاز خودآزارانه ناهشیار برای رنج بردن و تداوم بیماری و همچنین نشان دهنده نیاز به خود تنبیهی، برای خرابکاری در زندگی بطور کلی و در روان درمانی به طور خاص است. فروید نوشته بود:
هیچ تاثیری نیرومندتر از مقاومتها در خلال فرایند تحلیل وجود ندارد؛ وقتی نیرویی از درون در برابر هرگونه ابزاری برای بهبودی از خودش دفاع کند و مصمم باشد که بیماری و رنج پا برجا بماند. بخشی از این نیرو توسط ما شناسایی شده است و آن را به عنوان احساس گناه و نیاز به تنبیه و مجازات میشناسیم و موقعیت مکانی آن نیز، در ارتباط ایگو و سوپرایگو قرار دارد.
با وجود این فروید بر این باور بود که مقاومتهای سوپرایگو به تنهایی نمیتواند پدیده خودآزاری و واکنش درمانی منفی و احساس گناهی که در بسیاری از افراد نوروتیک مشاهده میشود را توضیح دهد. او این طور فرض کرد که غریزه مرگ باید در این میان نقش داشته باشد و فقط با کنش متقابل دو غریزه اصلی (زندگی و مرگ) است که میتوان تعدد شگفت انگیز پدیدارهای زندگی را توضیح داد.
اما نمیتوان فقط با یکی از این دو، چنین توضیحی را ارائه کرد. با بررسی بیشتر نیروهای منفی و مخرب در ناهشیار، که به باور فروید برگرفته از مقاومتهای سوپرایگو و غریزه مرگ هستند، در نهایت به این نکته رسید که در حال حاضر، در برابر برتری نیروهایی که مانع تلاشهای ما میشوند سر تعظیم فرود آوریم. دوانلو دقیقاً کار را از همانجا که فروید رها کرده بود، شروع کرد.
او ابتدا فنون پویشی کوتاه مدت را در دهه ۱۹۶۰ مورد آزمایش قرار داد. همانند سایر هم عصرانش، مانند فرانس الکساندر، پیتر سیفنئوس، دیوید مالان و جیمز مان، دوانلو نیز در ابتدا رویکرد کوتاه مدت خود را به بیمارانی با پاسخ دهی بالا محدود کرد که دارای انگیزه بالایی برای تغییر مقاومت پایین و یا حتی کانون روان درمانی منفرد محدود کرد.
این پژوهشهای نخستین، ریشه در اصول روانکاوی داشت و به شدت بر تفسیر به عنوان یک عامل درمانی متکی بود. هرچند دوانلو متوجه شد با به کارگیری چنین معیارهای گزینشی (و همچنین حذفی) محدود کنندهای در عمل فقط میتواند درصد اندکی از بیماران را درمان کند. در دهه ۷۰ میلادی دوانلو که از تسلیم در برابر نیروهای مخرب در ناهشیار ناخشنود بود، تمرکز بر بیماران بسیار مقاوم مبتلا به نورزهای وسواسی
- حجم فایل : 47 مگابایت
- فرمت : pdf (غیر قابل ویرایش)
- تعداد صفحات : 230 ص