فایل ممکن است بخاطر نمایش در سایت بهم ریختگی داشته باشد.
دانلود کتاب شطرنج اثر اشتفان تسوایگ pdf
در اوج نومیدی و نیاز چیزی کاملا غیر منتظره اتفاق افتاد که راهی برای فرار پیش پایم گذاشت، دست کم برای مدتی. آخر ژوئیه بود، یک روز تیره و بارانی. این جزئیات را به این خاطر به یاد دارم که وقتی از توی راهرو مرا برای استنطاق میبردند قطرات باران به قاب پنجرهها کوبیده میشد. باید در اتاق انتظار بازپرس منتظر میماندم. همیشه باید قبل از بازپرسی انتظار میکشیدی؛ اینکه تو را در انتظار بگذارند هم جزیی از تکنیکشان بود.
اول با احضار کردن تو را نگران میکردند، با اینکه ناگهان در نیمهی شب میآمدند و تو را از سلولت میبردند و بعد وقتی تو خودت را با تصور بازپرسی وفق میدادی، وقتی که ذهنت را برای مقاومت آماده میکردی، آن وقت تو را چشم انتظار میداشتند؛ انتظاری کاملا پوچ که دو تا سه ساعت قبل از بازپرسی طول میکشید تا بدنت را و ذهنت را آشفته کنند. آن چهارشنبه، ۲۷ ژوئیه هم من، همین مدت در انتظار بودم؛ دو ساعت تمام در اتاق انتظار ایستاده بودم.
تاریخ آن روز را به دلیل خاصی به یاد دارم زیرا در اتاق انتظار، همان جا که من ایستاده بودم -معلوم است که اجازه نداشتم بنشینم- در اتاق انتظاری که باید دو ساعت سرپا در آن میایستادم یک تقویم بود و نمیتوانم به تو بگویم که چه طور، در عطشم برای کلمات چاپ شده برای چیزی نوشته شده به آن عدد و چند حرف اندک روی دیوار خیره شدم. ۲۷ ژوئیه به تعبیری مغزم آنها را بلعید و بعد منتظر ماندم و ماندم، خیره به در، با این فکر که بالاخره کی باز میشود.
سعی میکردم به این فکر کنم که بازجویانم این بار چه چیزهایی ممکن است بپرسند، و میدانستم که آنطور که من خودم را برای آن آماده میکنم نخواهد بود. هر چند به رغم همهی اینها عذاب انتظار کشیدن و ایستادن هم خالی از لطف نبود و به من خوش میگذشت. برای اینکه دست کم این اتاق درست مثل اتاقم نبود و تفاوتهایی داشت. اندکی بزرگتر بود، به جای یک پنجره دو پنجره داشت و در آن نه از تخت و روشویی خبری بود و نه از ترَک روی شیشه که میلیونها بار وراندازش کرده بودم.
درِ اتاق رنگ متفاوتی داشت، صندلی متفاوتی کنار دیوار بود. در سمت چپ یک گنجهی بایگانی قرار داشت و یک چوب رختی با آویزهایی که سه یا چهار اورکت نظامی خیس به آن آویزان بود. بنابراین من چیزهای جدید و متفاوتی برای نگاه کردن داشتم، چیزهایی دست کم جدید برای چشمهای قحطی زدهام که حریصانه به کوچکترین جزئیات چنگ میزد.
- حجم فایل : 15 مگابایت
- فرمت : pdf (غیر قابل ویرایش)
- تعداد صفحات : 62 ص