فایل ممکن است بخاطر نمایش در سایت بهم ریختگی داشته باشد.
دانلود کتاب صدای پایین پله ها اثر لینوود بارکلی pdf
یکی از همسایه ها که شاهد تمام ماجرا بود، با پلیس تماس گرفت. پائول فرار کردن را چاره کار نمی دید. هرقدر هم که تلاش می کرد و سریع بود، مسلما به سرعت پلیس نمی رسید و نمی توانست از چنگشان بگریزد. لذا روی جدول مقابل خانه گاوین نشست و منتظر ماند تا از راه برسند. حدود یک دقیقه پس از رسیدن آمبولانس پلیس نیز آمد. همسایه گاوین، زنی حدودا هفتاد ساله، کنار او زانو زد و سعی کرد تسکینش دهد. آن زن بر سر پائول فریادی کشید: «چه جور هیولایی هستی تو؟» تا زمانی که آمبولانس برسد و وضعیت گاوین را بررسی کند، کنار او ماند. هنگامی که پلیس رسید، همسایه به پائول اشاره کرد. «کار اون بود!»
پائول نشست و دستانش را روی زانو گذاشت و تا حد ممکن طوری وانمود کرد که به هیچ عنوان تهدیدی برای کسی نیست. افسران پلیس نزدیک شدند. «آقا، لطفا بایستید؟» خیلی سریع دستبندی به دستانش زدند و سوار اتومبیل شدند و به سمت ایستگاه پلیس رفتند. هنگامی که به اداره پلیس رسیدند، به او اجازه دادند تا با شارلوت تماس بگیرد. پائول از شارلوت پرسید: «تو وکیل سراغ داری؟» شارلوت گفت: «آره، زیاد. مثلا تو مشاور املاک کار می کنم ها.» منظورم وکیلای مربوط به کارای ملکی نیست.»
شارلوت که تازه متوجه منظورش شده بود، گفت وکیلی پیدا می کند و با او به اداره پلیس می آید. پائول در بازداشتگاه این فرصت را داشت تا به چیزهای زیادی فکر کند. اگر هر کس دیگری جای او بود به این فکر می کرد که چه مجازاتی انتظارش را می کشد. جزای ضرب و شتم چه بود؟ شاید هم به جرم سنگین تری محکوم می شد؛ مثلا تلاش برای قتل؟ برای این درگیری شش ماه، یک سال یا حتی بیشتر پشت میله های زندان می افتاد؟ اما پائول به هیچ کدام از اینها فکر نمی کرد. ذهن او فقط درگیر آن ماشین تحریر بود.
- حجم فایل : 34 مگابایت
- فرمت : pdf (غیر قابل ویرایش)
- تعداد صفحات : 335 ص