دانلود کتاب عاشقم هست یا نه اثر آلکس تی کوئینک و نائومی ال کوئینک pdf

فایل ممکن است بخاطر نمایش در سایت بهم ریختگی داشته باشد.

دانلود کتاب عاشقم هست یا نه اثر آلکس تی کوئینک و نائومی ال کوئینک pdf

ليندا: منم همین طور. کتابفروشی برای ما صرفا داره یه شغل میشه. حالا پیشنهاد تو چیه؟ مایکل: خوب، فکر کردم اگه به دانشکده حقوق برم برام خوبه. نظر تو چیه؟ لیندا: چرا حقوق؟ يعنی میخوای یه جان گریشام دیگه بشی؟ مایکل (می خندد): نه، نه! من نویسنده نیستم. من بیشتر به وکالت شرکتها فکر می کردم. به خاطر فروش کتاب به این موضوع علاقه مند شدم. فکر کنم کار جالبیه و پول خوبی هم توش هست. لیندا (با ناراحتی): اما من چی؟ من قراره چیکار کنم؟ من که نمیتونم تنهایی کتابفروشی رو اداره کنم. بچه ها چی؟

مایکل: یکی یکی. اول بگو نظرت درباره نقشه من چیه؟ فرض کن بتونیم از عهده کارها بربیاییم و مشکلی هم برای بچه ها پیش نیاد. لیندا: اگه رفتن به دانشگاه حقوق خوشحالت می کنه خوبه. شاید منم به دانشکده برگردم و حرفه جدیدی رو شروع کنم. اما نمیتونم هم کتابفروشی رو بگردونم، هم کارهای خونه رو بکنم و هم به کلاس درس برم. تو هم که نمیتونی کمکم کنی! درس های دانشگاه حقوق خیلی سخته! مایکل: لطفا ناراحت نشو عزیزم! البته که من میخوام تو یه شغل خوب داشته باشی.

خودت میدونی چی رو دوست داری؟ لیندا: نه، نمیدونم. در حال حاضر هیچی برام خیلی جالب نیست. مایکل: خوب وقتی من به دانشکده حقوق رفتم شاید تو هم بتونی شغل مورد علاقه ات رو پیدا کنی. فکر کردم کتابفروشی رو بفروشیم و پولش رو برای روز مبادا کنار بذاریم. به علاوه من در تعطیلات آخر هفته می تونم با کار توی رستورانها کمک خرج بشم. ليندا: بعد از پایان دانشکده شاید بخوای فوق لیسانس بگیری. اما اگه کتابفروشی رو بفروشیم من باید به شغل موقت بگیرم. وگرنه پول کافی نخواهیم داشت.