فایل ممکن است بخاطر نمایش در سایت بهم ریختگی داشته باشد.
دانلود کتاب عشق جایش تنگ است اثر آلیس مونرو pdf
کمی قبل از ظهر که آرتور از کارخانه به خانه آمد فریاد زد: «از سر راهم برین کنار تا اول خودم رو بشورم، سر کار یه اتفاقی افتاده» هیچکس جوابی نداد. خانم فیر، خدمتکار خانه داشت در آشپزخانه بلندبلند با تلفن حرف میزد و اصلاً صدایش را نشنید و دخترش هم در مدرسه بود. خودش را شست و هر چه تنش بود به زور در سبد چپاند و حمام را خوب ساباند و تمیز کرد.
درست مثل یک قاتل کاملاً تمیز، با موهای مرتب و ژل زده. راهی خانهی آن مرد شد. باید نشانی را میپرسید. اول فکر کرد خانهاش در وینگار هیل است اما به او گفتند که نه، پدرش آنجا زندگی میکرده؛ مرد جوان و همسرش در سمت دیگر شهر، بعد از محلی که قبل از جنگ کارخانجات سیب خشک کنی قرار داشت، ساکنند. به دو خانهی آجری کنار هم رسید و همان طور که به او گفته بودند خانه، سمت چپ قرار داشت.
البته اگر نگفته بودند هم به راحتی میشد تشخیص داد. خبر پیش از او رسیده بود. در خانه باز بود و بچه هایی که هنوز به سن مدرسه نرسیده بودند در حیاط پرسه میزدند. دختر بچهای روی یک ماشین اسباب بازی نشسته بود و حرکت نمیکرد. فقط راه او را سد کرده بود. او را دور زد. وقتی داشت از کنارش میگذشت دختر بچهی بزرگتری با لحنی رسمی، گویا بخواهد هشداری دهد گفت:
«باباش مرده، بابای اون!» زنی با بغلی پر از پرده از در جلویی بیرون آمد و آنها را به زن دیگری که در سالن ایستاده بود، داد. زنی که پردهها را گرفت موهایی جوگندمی و چهرهای ترحم برانگیز داشت. دندان بالایی نداشت، احتمالاً برای گذران زندگی بیرون میرفت و کاسه گدایی دست میگرفت.
- حجم فایل : 80 مگابایت
- فرمت : pdf (غیر قابل ویرایش)
- تعداد صفحات : 184 ص